کارفرمانیوز مرجع مشاوره تخصصی کارفرمایان

مشاوره کسب و کار و فروش و بازاریابی وکیل و مشاور اداره کار مالی و مالیاتی و دیجیتال مارکتینگ

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیوان عدالت اداری» ثبت شده است

قانون کار امنیت شغلی و دیوان عدالت اداری


کارفرمانیوز - حیات انسان در جامعه با کار عجین شده است. بشر از همان سپیده¬دم تاریخ با بکارگیری هوش، آگاهی و فعالیتهای فکری خویش به ابزارسازی پرداخته و همواره در تلاش و تکاپو و جستجو بوده است تا با استفاده از حداقل امکانات موجود به آنچه نیاز دارد دست یابد و بدین ترتیب کار وی هر روز پیچیده تر شده و از مرحله طبیعی و غریزی بیشتر فاصله گرفته ...

چکیده

درسال 1384 زمانی که مستمع مذاکرات جلسات هیأت تشخیص و حل اختلاف بودم این سؤال ایجاد شد که در شرایطی که نقش هیأتهای تشخیص و حل اختلاف در اعاده به کار کارگر کمرنگ یاتشریفاتی می شوند چه مرجعی مستقیم یا غیرمستقیم می تواند موجب اعاده به کار کارگر اخراج شده باشد و کدام مرجع از حقوق کارگردفاع خواهد کرد؟ اینجاست که زوایای پنهان قانون پیچیده کار به ذهن متبادر وجایگاه رفیع نهاد دیوان عدالت اداری بیش از پیش پررنگ خواهدشد.
در این زمینه ابتدا حدود 100 پرونده علیه اداره کار موجود در شعبه 20 دیوان به صورت موردی و تصادفی مطالعه شد ، بالاترین فراوانی موضوع شکایت اخراج بود، قصور در انجام وظایف و اتمام قرارداد از مهمترین دلایل اخراج هستند (مواد27 و 7 قانون کار) و حدود 40% حکم به ورود شکایت شاکی توسط دیوان عدالت اداری صادر شده است. در نتیجه گیری می توان گفت قانون کار نتوانسته امنیت شغلی کارگران را فراهم سازد، چاره حل این مشکلات و بسیاری از نارسایی­های دیگر شناخت و تحلیل وضعیت موجود درجامعه و جستجوی راه حل های منطبق با ارزشهای اجتماعی و فرهنگی است. امروزه اگر بخواهیم از این معضل رهایی یابیم چاره­ای جز این نداریم که تلاشهای خود را مضاعف سازیم و باگسترش دامنه کار و فعالیت علمی، پژوهش و توسعه اقتصاد ملی و با برنامه ریزی­های اساسی و دراز مدت راه پیشرفت را برای نسل آینده هموار سازیم دراین میان علوم اجتماعی در شناساندن ابعاد مختلف کار و تجزیه و تحلیل وضعیت موجود و نتایج مثبت و منفی آن نقش و اهمیت زیادی داردکه بررسی تمامی این مسائل درحوصله این مقاله نمی­گنجد، لذا برآن هستیم به طور اجمالی نکات کلیدی بدست آمده از مطالعه پرونده های موردنظر را ارائه دهیم، بنابراین مسئله محوری این مقاله بررسی موانع و علل تأخیر در رسیدگی پرونده ها ی اداره کار می باشد، شاید این مختصر بتواند راه را برای اصلاح قانون کار ،کاهش اخراج و شکایات و در صورت طرح دعوی کاهش اطاله رسیدگی و تحقیقات بعدی در این زمینه هموار نماید.

واژگان کلیدی: دیوان عدالت اداری، امنیت شغلی، اداره کار و امور اجتماعی، هیأت حل اختلاف، هیأت تشخیص، قانون کار، کارگر، کارفرما


مقدمه

حیات انسان در جامعه با کار عجین شده است. بشر از همان سپیده­دم تاریخ با بکارگیری هوش، آگاهی و فعالیتهای فکری خویش به ابزارسازی پرداخته و همواره در تلاش و تکاپو و جستجو بوده است تا با استفاده از حداقل امکانات موجود به آنچه نیاز دارد دست یابد و بدین ترتیب کار وی هر روز پیچیده تر شده و از مرحله طبیعی و غریزی بیشتر فاصله گرفته و جنبه فنی، علمی و فرهنگی یافته است. از سوی دیگر زندگی اجتماعی مستلزم همکاری و برآوردن نیازهای متقابل انسانهاست؛ این امر منجر به تقسیم کار و توسعه تخصص ها و مهارتها شده و روابط اجتماعی و سازمان یافته او را درقالب نهادها و مؤسسات گسترش داده است.کار انسان هم با تجربه و دانش او درآمیخته هم به صورت یک امرفرهنگی و ارزشی جلوه گرشده و بدین سان بین اندیشه ،کار و روابط اجتماعی پیوند ناگسستنی پدید آمده است. درحقوق اسلام نیز کار به عنوان یک ارزش و فضیلت مورد توجه قرارگرفته و هدف شارع مقدس اسلام از کار تهذیب نفس و تربیت انسان برای سعادت دنیا و آخرت است همچنانکه در قرآن مجید ، نهج الفصاحه و احادیث متعدد خداوند سبحان مؤمنین را به تعلیم و تزکیه نفس، اخلاق و توجه به خودسازی دعوت نموده که اساس آن مبتنی بر کار،کوشش، قسط ، عدل ، حق وحقیقت است از جمله در آیه 39 سوره نجم که می فرماید: لَیسَ لِلاِنسانَ اِلّا ما سَعی «تلاش انسان در حدتوانایی او می باشد». همچنین نظریات متفکران و اندیشمندان اسلامی از جمله ابن خلدون و ابیات شعرای پارسی گوی از غزالی و فردوسی تا ناصرخسرو ، مولوی، سعدی و جامعه شناسان غربی از جمله کارل مارکس، دورکیم، پارسنز و ضرب المثلها و داستانها همگی مبیّن اهمیت و ارزش کار است. بنابراین اهمیت کار و اشتغال و تدبّر در ابعاد و جایگاه آن همواره موضوع مورد توجه محققان بوده و هست.کار مفاهیم مختلفی دارد از جمله مفهوم اقتصادی، حقوقی، فلسفی، اخلاقی، مادی ، اجتماعی و سیاسی. که مجال اندک این نوشته فرصت شرح همه آن مفاهیم را نمی دهد لذا به منظور تلخیص مطلب تنها اشاره ای کوتاه به مفهوم حقوقی و اجتماعی کار که محور اصلی این مقاله است خواهیم داشت. درخصوص مفهوم حقوقی کار باید گفت حفظ حقوق و حرمت انسانها با رعایت قواعد اصول حقوقی که امروزه به آنها قوانین و مقررات می گویند تضمین می گردد. لذا از مفهوم حقوقی کار چند اصل و قاعده معتبر استنتاج می شود که می توان از آنها با عناوین: الف. قاعده واصل مالکیت ب. اصل احترام به مالکیت ج.قاعده مالکیت ناشی از عمل یا کار د. قاعده آزادی انتخاب شغل وکار هـ . قاعده و اصل عدم استثمار و بهره کشی نام برد تا آنجا که امروزه در جوامع مختلف دنیا براساس همین مفاهیم میلیونها نفر کارگر اعم از متخصص و نیمه متخصص ، ماهر و غیرماهردر انواع کارگاهها براساس معیارها و ضوابط و موازین حقوقی به تناسب کار خود دستمزد یا حقوق دریافت می دارند و نهایتاً در مفهوم اجتماعی کار، صحبت از همکاری و همبستگی بین کارگر و کارفرماست چرا که جامعه کارگران جدا از جامعه کارفرمایان نمی باشد چه این دو گروه لازم و ملزوم یکدیگرند به عبارتی ایجاد انگیزه، امنیت و محیط آرام برای کارگران توسط کارفرما با افزایش تولید رابطه مستقیم دارد. حال با توجه به مطالب فوق الذکر تعیین قواعد صحیح برای کار که یکی از پایه های زندگی بشراست نقش اساسی در پیشرفت و رفاه جوامع انسانی ایفا می کند و اینجاست که ضرورت تحقیق در قوانین اداری به طور اعم و اصلاح قانون کار به طور اخص که از جمله اقدامات مهم آتی دولت است احیا می شود چرا که با گسترش شهرنشینی و ضرورت توجه به علوم اداری اصولی در قانون اساسی متبلور می شود که در زمره آنان دیوان عدالت اداری است، دیوان عدالت اداری یکی از ره آوردهای ارجمند انقلاب اسلامی است که در اصول 170 و173 قانون اساسی به رسمیت شناخته شده و برضرروت پژوهش در حقوق اداری بیش از پیش می افزاید اما با این وجود مفاهیم و تعاریف و اصطلاحات حقوق اداری هنوز مدون نشده است.به نظر می رسد یکی از راههای مهم حل این مشکل بررسی پرونده های مختومه و مفتوح و احصاء دعاوی مطروحه در شعب دیوان عدالت اداری باشد که نتایج آن می تواند به منظور اصلاح مسیر به نظر مقامات کشور برسد تا حرکت های بعدی خود را با توجه به بررسی های مزبور انجام دهند.
 
اسنعفای پرسنل

امنیت شغلی کارگر

امنیت شغلی یکی از عناصر مهم جامعه شناسی کار است. بنابراین اگر بخواهیم تعریفی از جامعه شناسی کار ارائه دهیم باید گفت: بررسی مطالعه گروه های انسانی است که از نظر ابعاد و وظایف متفاوتند و برای اجرای کار معین و مشترکی گرد هم آمده اند. البته به دلیل پیچیدگی وگستردگی ماهیت کار و ارتباط با جنبه های روانشناسی، اقتصادی و حقوقی هیچ گونه تعریفی از جامعه شناسی کار وافی به مقصود نخواهد بود. مضافاً اینکه هدف اکثر رساله های جامعه شناسی متوجه شناخت کار صنعتی بوده و درمورد کار اداری کمتر بررسی شده است.
امنیت شغلی که یکی از موضوعات ملموس زندگی شغلی است فرآیند یا روندی است که نبود آن می تواند به میزان نامعینی شاخص های کار و اشتغال را تهدید کند و یا آنها را به چالش کشاند و در زوایای متمایز ناهنجاری بوجود بیاورد. متخصصان علوم اجتماعی ادامه بکارگیری نیروی انسانی به صورت ابزارکار را باعث از بین رفتن انگیزه و امنیت شغلی در انسان می دانند بعبارتی اگرکار در وضعیت مناسب و درست انجام پذیرد تأثیرات مثبتی بر شخصیت فرد به جا می گذارد . کاری که برانتخاب آزاد مبتنی باشد و با استعدادهای افراد مطابقت داشته باشد از نظر فردی عامل مهمی در ساخت شخصیت و ایجاد رضایت فرد و از نظراجتماعی موجب شکوفائی جامعه و ساختن تمدن ها است و بالعکس در صورتی که کار واگذار شده به فرد فراتر از توان او باشد و یا کار برای او خیلی ساده باشد، احساس اضطراب و افسردگی در شخص ایجاد می‌شود بررسی فرضیات و سؤالاتی چون ارتقای کارکنان براساس چه ملاک هایی صورت می گیرد ؟ تنبیه و اخراج براساس چه ضوابطی و چگونه اجرا می شود؟ همیشه مدنظر بوده، رعایت مقررات وضع شده از سوی وزارت کار و دیگر ارگانها در مورد استخدام و اخراج و بررسی این نکته که کارگران به شیوه های غیراصولی مستقیم یا غیرمستقیم اخراج یا ناگزیر از ترک کار نشوند ضروری است .
در اصول قانون اساسی کشورمان ( از جمله در اصول22 و 43 ) و یا در قانون کار سال 1369 (در فصل دوم ، مواد 7 تا 32) به مسئله امنیت شغلی افراد از جمله کارگران اشاره شده است. در اصل بیست و دوم قانون اساسی : حیثیت ، جان ، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است ،دراصل چهل و سوم تأمین شرایط و امکانات کار برای همه و رسیدن به اشتغال کامل را از ضوابط اساسی اقتصاد کشور می شمارد اما از آنجا که قانون اساسی وارد جزئیات نمی گردد کار و مسائل مربوط به آن نیازمند قانونی مستقل و مفصل است. قانون کار شامل 203 ماده و در تاریخ28/11/1369 به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیده است.
آسیب های روانی و اجتماعی ناشی از عدم امنیت شغلی
1- چند شغله شدن و افزایش مشاغل کاذب
2- افزایش درصد اشتباه وخطا در وظایف محوله
3- افزایش فشارهای عصبی و خستگی ناشی از آن
4- رشد تخلفات اداری
5- ضعیف شدن مفهوم تکریم ارباب رجوع
6- کاهش انگیزه معاشرت ،خلاقیت ، ابتکار،کشف و نو آوری
7- افزایش رفتارهای تخریبی
8- افزایش نابسامانی و از هم گسیختگی در خانواده
9- کاهش مشارکت اجتماعی و فعالیت گروهی
10 - افزایش جرائم اجتماعی و اقتصادی
11- پایین آمدن اعتماد به نفس
12-کاهش بهره وری و بازده کاری
13- ضرر و زیان مادی و معنوی
 

موانع و علل تأخیر در رسیدگی پرونده های اداره کار و کارگری در دیوان عدالت اداری

« در صلاحیت وحدود اختیارات دیوان عدالت اداری دربند 2 از ماده 13 قانون دیوان آمده است: رسیدگی به اعتراضات و شکایات از آراء وتصمیمات قطعی دادگاه های اداری ، هیأتهای بازرسی وکمیسیونهایی مانند کمیسیونهای مالیاتی شورای کارگاه حل اختلاف کارگر وکارفرما کمیسیون ماده صد قانون شهرداری ها و............ منحصراً از حیث نقض قوانین ومقررات یا مخالفت با آنها»
کارگر پس از اخراج از محل کار و اعتراض به اداره کار و صدور رأی در هیأتهای تشخیص و حل اختلاف اداره کار علیه خویش متوجه دادگاهی خواهد شد که خواسته اش در صلاحیت آن است. این دادگاه مرجعی جز دیوان عدالت اداری نیست.
با ذکر نکاتی که از مطالعه پرونده ها با موضوع اخراج کارگران و بررسی تطبیقی آراء دیوان عدالت و هیأتهای تشخیص وحل اختلاف اداره کار بدست آمده شاید بتوان گامهایی در جهت ثبات و امنیت شغلی و رفع مشکلات کارگران و همچنین کاهش شکایات و درصورت طرح دعوی زدودن اطاله دادرسی در دیوان برداشت. لذا عنایت به نکات زیر مناسب می نماید:
1.حکم اخراج که معمولاً با استناد به ماده 27 قانون کار در هیأتهای حل اختلاف صادر می شود از جمله مواد مورد بحث همیشگی کارفرمایان و کارگران بوده است که برخی نارسائی ها در مواد قانون کار از این ماده نشأت گرفته، از جمله افزایش موارد استفاده از قرارداد موقت کار که دربند 2 این نوشته به آن اشاره خواهد شد. دراین زمینه در برخی پرونده ها پس از صدور رأی به نفع شاکی در دیوان دو مانع برسر راه اعاده به کار وجود دارد :
الف. اگر دستگاه مورد نظر شرکت خصوصی باشد
ب.اگر دلیل اخراج خارج از ماده27 قانون کار باشد اما ظاهراً به آن استناد شده باشد.

الف. یکی از دلایل تأخیر در اجرای حکم و برگشت به کار شاکی در مورد کارگرانی است که در واحدهای خصوصی مشغول به کار بوده اند و پس از اخراج علیه اداره کار در دیوان طرح دعوی نموده اند و حکم به ورود صادر شده است، حال در مقام اجرا محکوم علیه واقعی چون شرکت یا مؤسسه خصوصی است با مشکلات اجرایی مواجه خواهند شد ، از یک طرف شاکی رأی دیوان را در دست دارد و برای او حق ایجاد شده و از طرفی کارفرما مالک یک شرکت خصوصی است و نمی توان وی را ملزم به اعاده کارگر اخراجی نمود.
ب. در ماده ۲۷ قانون کارآمده است:«هرگاه کارگر در انجام وظایف محوله قصور ورزد یا آیین نامه های انضباطی کارگاه را پس از تذکرات کتبی، نقض نماید، کارفرما حق دارد در صورت اعلام نظر مثبت شورای اسلامی کار علاوه برمطالبات وحقوق معوقه به نسبت هرسال سابقه کار معادل یک ماه آخرین حقوق کارگر به عنوان حق سنوات به وی پرداخته و قرارداد را فسخ کند.»به این ترتیب قانونگذار در متن قانون تنها سد اخراج غیرمنطقی کارگران را «اعلام نظر شورای اسلامی کار» پیش بینی کرده است تا مانع برخورد ابزارگونه با نیروی کار انسانی شود، درحالیکه در اکثر موارد از شورای اسلامی کار نظرخواهی نمی شود و نظریه مذکوردر پرونده منعکس نیست.(هرچند وزارت کار در پیش نویس اصلاحیه قانون کار این یگانه مانع را هم به کنار زده است اما فعلاً پیش نویس اصلاحیه مطمح نظر این مقاله نیست.)
بنابراین دربیشتر اوقات دلایل اخراج ماده 27 و قصورکارگری درانجام وظایف یا اتمام قرارداد نیست اما به ظاهر استناد به این مواد(27 و7)می شود . در برخی پرونده ها، مؤسسه یا شرکت مورد نظر بعنوان طرف شکایت عنوان می کندکه اخراج به دلیل اتمام قرارداد می باشد درحالی که اخراج و اتمام با یکدیگر تناقض دارند چرا که طبیعت کار در برخی مؤسسات به گونه ای بوده که کارفرما می تواند قرارداد را تمدید نماید همانطورکه در برخی پرونده ها بعد از اخراج شاکی، اشخاص دیگری استخدام شده اند بنابراین گاهی علت واقعی اخراج به ظاهر پنهان و خارج ازشمول ماده 27 قانون کار است. اگربا نگاهی عمیق به بررسی موشکافانه اجتماعی و روانشناختی در این پرونده ها بپردازیم به این موضوع پی خواهیم برد که دلایل اخراج ناشی از عدم روابط مسالمت آمیز روانی بین کارگر وکارفرما است.که معمولاً دربین کارگاه های کوچک و خصوصی بیشتر اتفاق می افتد ، گاهی رضایت از کار برای کارگر در دستمزد و برای کارفرما در تولید خلاصه نمی شود به عبارت دیگر روابط عاطفی انسان با کار و واکنشهایش دربرابر آن ، یک سلسله پاسخ ساده و مستقیم به محرکها نیست که از پست فعلی کارش نشأت گرفته باشد این پاسخها از متغیرهایی که درگذشته حال و آینده مربوط می شود عبور می کند. بعلاوه جایگاه و قدر و منزلتی که کارگر برای خود قائل می شود در پاسخ ها و واکنش های او اثر می گذارد. در این زمینه بی ارتباط نیست که به دو مفهوم جداگانه از حقوق کار و رابطه کارگر و کارفرما اشاره کنیم:

الف. رابطه کار، رابطه مشارکت نیست زیرا کارفرما و کارگر منفعت مشترکی ندارند و تقسیم سود و ضرر بین آنها معنی ندارد . این رابطه ، رابطه معاوضه کار و مزد است.
ب. بر اساس مشارکت است که در اینصورت حقوق کار بر پایه تشکیلات کارگری است که در داخله کارگاه وجود دارد و در منافع و اداره آن شرکت دارد . این مفهوم بر فکر تازه مشارکت کار و سرمایه متکی است. اگر ما برای کارگر تعهد حفظ منافع کارفرما و بالعکس برای کارفرما تعهد حفظ و رعایت منافع کارگر را قائل شویم به حقوق کار جنبه ایده آل داده ایم ولی در حال حاضر آرزوئی بیش نیست زیرا از جهات عدیده چه در مورد تعلق کارگر به کارگاه و چه از جهت شرکت در اداره و منافع کارگاه این مشارکت هنوز تحقق نیافته است.
یک کارشناس اقتصادی در شبکه یک صدا وسیما می گوید: اگر کارگری بخواهد بدون هیچ دلیلی از کارخانه بیرون برود بدون درنظرگرفتن چرخه تولیدی آن بنگاه کارفرما هیچ حقی برای ممانعت از این امرندارد و باید حقوق کارگر رابپردازد اما اگر عکس این قضیه پیش آید وکارفرما ،کارگر خود را اخراج کند (به دلیل به صرفه نبودن منحنی سود بنگاه ) یا با شکایت روبه رو می شود یا اینکه باید از اقدام خود صرف نظر کند بنابراین مواد قانون کار طوری باید تدوین شوند تا هر دو به یک توافق نسبی دست پیداکنند.
2. نقش قرارداد کار بعنوان معیار روابط کار، از بسیاری جهات ، چه از نظر حقوقی و چه در عمل بسیار مهم است : زیرا اولاً کارگر و کارفرما یکدیگر را آزادانه انتخاب می کنند. ثانیاً قرارداد مبین تعهد دو اراده است که آزادانه خود را متعهد سازند و روابط متقابل خود را در حدود معینی تنظیم کنند . لذا انعقاد قرارداد نشان دهنده احترام به حقوق انسانی است.
در شرایط فعلی یکی از مهمترین مشکلات جامعه کارگری عدم اجرای قانون در بخش انعقاد قراردادکاراست که این مسئله مشکلاتی را برای نیروی کار به وجود آورده است. ازبین رفتن امنیت شغلی کارگران وکاهش بهره وری نیروی کار از بارزترین لطمات عدم اجرای قانون در این خصوص است. همچنین قراردادهای موقت چندسالی است که ازموضوعات مطرح به شمار می رود. در سال 1380 پیش نویس تغییر تبصره 2 ماده 7 به مجلس رفت اما نتیجه ای حاصل نشد. قانون مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در سال 1387 قانونی را درجهت ساماندهی قراردادهای موقت به تصویب رساند و همزمان نیز وزارت کار فرم های جدید قرارداد کار را طراحی و دراختیار ادارات کار قرار داد وکارفرمایان ملزم شدند ضمن انعقاد قرارداد با شرایط مشخص نسخه ای از آن را برای اداره کار ارسال نمایند اما با گذشت حدود یکسال از تصویب اجباری شدن این مصوبه بسیاری از کارفرمایان طبق روال گذشته به صورت سلیقه ای اقدام به انعقاد قرارداد با کارگر می کنند. ناگفته نماند دراین رابطه قراردادهای سفید امضاء و خارج از چارچوب قانون کار کماکان ادامه دارد.
لذا پیشنهاد میشود کارفرمایان هنگام بستن قرارداد کارگران را نسبت به شرایط آتی شرکت (انتقال پیمانکار و.......) و قوانین مربوط به آن و همچنین نوع قرارداد (موقت بودن) آگاه کنند وشرایط مندرج درماده 9 و 10 قانون کار را رعایت کنند تا در زمان اتمام قرارداد (در برخی پرونده ها پروژه به پایان رسیده واستخدام کارگران فقط مربوط به همین پروژه بوده ) با مشکل مواجه نشوند. در کارهایی که جنبه غیر مستمر دارند مدت در قرارداد ذکر شود و در مشاغلی که طبیعت آنها میتواند دائم باشد، دایره اعتبار و انقضاء این قرارداد بایستی صراحتاً تعیین گردد چرا که در کارهائی که طبیعت آنها جنبه مستمر دارد، درصورتی که مدتی در قرارداد ذکر نشود، قرارداد دائمی تلقی می شود. بنابراین در اصلاحات آتی قانون کار می بایست به این ماده توجه بسیار شود و بین کارهای موقت و فصلی و مشاغل دائمی تمییزی قائل شوند.
در این میان از ماده 11 قانون کار نباید غافل شد که مستفاد از آن طرفین میتوانند با توافق یکدیگر دوره ای را بنام دوره آزمایشی کار تعیین نمایند. بر این اساس چنانچه ( قرارداد کتبی فیمابین طرفین وجود نداشته باشد ) کارگری در طول یکماه اول اشتغال بکار، از کار اخراج گردد، از نظراین مراجع بلامانع میباشد چرا که این دوره میتواند بعنوان دوره آزمایشی تلقی گردد. پس از سپری شدن مدت یکماهه فوق الاشاره، چنانچه هنوز قراردادی بین طرفین منعقد نشده باشد، کارگر دائمی شناخته میشود.
لازم به ذکر است در قرارداد کار، حداقل باید نکاتی مثل مشخصات کامل فردی و نشانی محل اقامت طرفین،کارگاهی که کار باید درآنجا انجام شود (حوزه خدمت)، میزان حق السعی ( با ذکر مزایا)، شرح وظایف کارگر ، مأموریت های محوله ،ساعات کار، نوع کار (روزانه ، شبانه، متناوب ، نوبتی ) تاریخ انعقاد و...قید شوند و به امضاء و اثرانگشت طرفین برسد.
3. یکی از مشکلات آراء زمانی است که رأی هیات حل اختلاف توسط دیوان عدالت اداری نقض می‌گردد و محکوم علیه ملزم به رسیدگی مجدد موضوع در هیأت همعرض می‌شود. متأسفانه شاهد آن هستیم که بعضاً هیأت همعرض بدون توجه به مفاد رأی دیوان عیناً نظر هیأت حل اختلاف اول را تأیید می نماید که این امر موجب تقدیم مجدد دادخواست از سوی شاکی به دیوان تحت عنوان اعتراض به رأی هیأت همعرض می شود که موجب ضرر و زیان شاکی هم از حیث مادی و هم از حیث معنوی خواهدشد. البته اگر قانون و صلاحیت ها ی دیوان این اجازه را می داد تا ازحیث ماهیتی نیز اظهار نظر نماید رأی صادره قاطع و مشکل را اساسی حل می نمود اما وقتی رسیدگی شکلی باشد صرفاً با ارجاع موضوع به هیأت دیگر همان رأی هیأت اول مجدداً تکرار می شود و با این شیوه اصراری در عین عدول از مدلول و مفاد رأی دیوان حکم اجرا شده تلقی می گردد و شاکی درصورت اعتراض می‌بایست مجدداً طرح دعوی نماید و درصورت اثبات خواسته اش مجدداً حکم ارجاع به هیأت همعرض صادرمی شود و نهایتاً دور باطلی است که نتیجه اش یأس و نومیدی وکم شدن اعتماد مردم به نهاد دیوان عدالت اداری می باشد.
4. برخی از کارگران در طرح دعوی و تنظیم دادخواست وزارت متبوع خود را تنها اداره کار عنوان می نمایند در حالی که انجام خواسته توسط دو سازمان میسرخواهدشد در نتیجه این امر سرگردانی و تأخیر در نتیجه رسیدگی را در پی خواهد داشت به عنوان مثال جهت برقراری بیمه و مکلف نمودن کارفرما دراین خصوص می بایست سازمان تأمین اجتماعی هم بعنوان طرف شکایت مطرح شود. لذا باستناد ماده 23 قانون دیوان وکالت در دیوان وفق مقررات قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب درامور مدنی است، زیرا طرح دعوی بوسیله افرادی غیر از وکلا و مشاورین حقوقی مشکلات فراوانی را برسر راه دادرسی بوجود می‌آورد .اما درحال حاضر استفاده از وکیل در دیوان هنوز اجباری نیست لذا پیشنهاد می شود چنانچه کارگران قادر به پرداخت هزینه وکیل نیستند لااقل قبل از طرح دعوی با افرادی مسلط به قوانین و مقررات حقوقی مشورت نمایند.
5. دربرخی پرونده ها جلسات متعدد هیأت تشخیص و حل اختلاف با فواصل طولانی و در چند نوبت تشکیل گردیده اند، با توجه به اینکه کارگران قشر آسیب پذیر جامعه هستند حتی الامکان فاصله تشکیل جلسه هیأت تشخیص و هیأت حل اختلاف در نزدیکترین وقت ممکن انجام شود.
6. سازمانهای محکوم علیه بعد از صدور رأی قطعی و به محض وصول حکم قطعی ولازم الاجراء نسبت به اجرای آن اقدام نمایند تا فرآیند احترام به قانون نهادینه شود.
7. دربیشتر موارد مشکلات بوجود آمده ناشی از عدم نظارت بازرسان است. چنانچه بازرسان اداره کار و اموراجتماعی نظارت بیشتری برکارگاهها داشته باشند، کارفرمایان مکلف به اجرای صحیح مقررات قانون کار از جمله بیمه نمودن کارگران خواهندشد مضافاً گزارش بازرس تحقیق به طورکامل و شفاف ارائه و ضمیمه پرونده شود تا درحین صدور رأی در دیوان عدالت اداری ابهامی وجود نداشته باشد.
8. دیوان عدالت اداری یا مرکز امورمشاوران ، وکلا وکارشناسان در نشریه اختصاصی و یا دیگر نشریات اقدام به چاپ نمونه های مختلفی از نحوه شکایت مشمولان قانون کار با خواسته‌‌های مختلف که مرتبط به قانون کار می‌باشد به منظور آشنایی بیشتر کارگران با حقوق خود بنماید البته با اخذ مجوز از مراکز مربوطه و بدون ذکر اسامی طرفین.
9. در برخی پرونده ها کارگر در زمان اعتراض به رأی هیأت تشخیص بدون پیگیری موضوع جهت طرح مجدد در هیأت حل اختلاف به دیوان عدالت اداری مراجعه می کند.به عبارتی پس از صدور رأی هیأت تشخیص به دلیل عدم آگاهی به هیأت حل اختلاف مراجعه نمی کنند .لذا ارباب رجوعان قبل از ارائه دادخواست به دیوان و تشکیل پرونده توسط هیأت تشخیص مورد راهنمایی قرار گیرند که در صورت اعتراض به رأی هیأت تشخیص به کجا مراجعه و چگونه پیگیری نمایند، شاید با اعتراض به رأی هیأت تشخیص و احاله به هیأت حل اختلاف موضوع اختلاف کارگر وکارفرما مورد حل و فصل قرار گیرد.یا اینکه واحدی جهت راهنمایی شاکیان در وزارت کار که درصورت اعتراض به رأی هیات تشخیص به کجا مراجعه و موضوع را چگونه پیگیری نمایند دائر شود.
10. در برخی پرونده ها اداره کار اعلام آمادگی جهت اجرای مفاد دادنامه دیوان را می نماید اما اظهار می دارد که شاکی جهت پیگیری مراجعه نکرده ، مسئولین اداره کار ضمن ارسال نامه ای به محکوم له (شاکی) اعلام نمایند: « درصورت اعتراض ظرف مدت ده روز مراجعه نمایید، درغیر اینصورت پرونده مختومه خواهدشد.»چه بسا علت عدم پیگیری تفاهم طرفین (کارگر و کارفرما) باشد.
11. در برخی پرونده ها هیأت حل اختلاف پس از رأی دیوان تشکیل می گردد اما نه بعنوان هیأت همعرض. به عبارتی هنگامی که شاکی شکایت خویش را در دیوان مطرح و دادنامه بدوی حکم به ورود شکایت وی می دهد موجبی برای تجدیدنظرخواهی ­ازسوی وی نمی باشد لذا جلسه هیأت حل اختلاف برخلاف قانون تشکیل و در نتیجه رأی صادره از هیأت مذکور نیز وجاهت قانونی ندارد.دراین میان چنانچه کارفرما به حکم صادره اعتراض دارد مشمول مقررات شخص ثالث خواهدشد.
12. جهت بالابردن توانایی علمی مدیران و نمایندگان وزارت کار و اموراجتماعی و به روز رسانی اطلاعات آنها با قوانین اصلاحی وجدید هرچند وقت یکبارکلاسهای توجیهی و بازآموزی برگزارشود تا از قوانین و مقررات حقوقی و مدنی جدید مطلع شوند.
13. هرچند کارشناسان و صاحبنظران جهت عضویت در هیاتها منصوب می شوند اما باعنایت به ابهامات و پیچیدگیهای قانون کار و در نتیجه تفاسیر و استنباط های متفاوت از آن ، انسب است کارشناسان مجرب اقتصاد وحقوق کار مبادرت به صدور رأی نمایند.
 

نتیجه گیری و پیشنهادها

به طور کلی رفاه ، رضایت شغلی و کیفیت زندگی شغلی را از سه دیدگاه می توان بررسی کرد:
1- دیدگاه کارگر 2- دیدگاه جامعه 3- دیدگاه کارفرما
1- از دیدگاه کارگر: دستمزد، حفظ عزت نفس، برقراری عدالت ، حالات عاطفی از قبیل اضطراب و افسردگی و یأس، حالات جسمانی از قبیل خستگی، بیماری یا آسیب های مرتبط با کار، رضایت از امکانات و ظرفیت های شغلی ، پیشرفت در کار
2- دیدگاه جامعه: تولید ناخالص ملی، رشد ارزش ذخیره نیروی انسانی، هزینه تأمین رفاه کارگران ، نگرش های مصرفی، میزان رضایت از زندگی درجامعه
3- دیدگاه کارفرما: بهره وری ،کاربرد شگردهای جدید ، کسب مهارت ، جابجایی های شغلی، غیبت و تأخیر، بیگانگی ازکار ، برقراری رابطه مثبت و سازنده با همکاران، رفتارهای مغایر با بهره وری از قبیل خرابکاری ، اعتصابات و...
در نتیجه گیری به طور ایجاز می توان گفت که مقوله « امنیت شغلی » یکی از مؤلفه های مهم حقوق کار و جامعه شناسی کار و قانون کار به شمار می آید.جهت امنیت شغلی کارگران باید به جستجوی راهکارهایی چون فرهنگ سازی جهت سرمایه های انسانی و ارائه طرح های تحول ساختاری متناسب با مأموریت ها و خط مشی ها باشیم. همچنین تعامل وزارت کار با سازمان تأمین اجتماعی و معاونت برنامه ریزی و راهبردی و سازمان ملی جوانان ، تهیه کتاب در مقاطع دبیرستان تحت عنوان مهارت حرفه ای ، توسعه وگسترش زیربناهای آموزشی، صیانت از نیروی کار، ارتقای استانداردهای ایمنی، گسترش فناوری اطلاعات وارتباطات ، گسترش حمایت های اجتماعی، ارتقاء مهارت های فردی و اجتماعی و پرهیز از مدرک گرایی صرف، آموزش های پایه، اصلاح یا تکمیل قوانین و مقررات ناظر برکار از جمله موادی که متعارض با فلسفه حمایتی قانون کار یا در زمان صدور آراء دچارمشکل اجرایی می باشند(مانند ماده 7 و تبصره 2 آن و ماده 27) ، بهره گیری از توان فکری متخصصان و صاحب نظران و برنامه ریزی برای توسعه اشتغال پایدار، راه اندازی پایگاه جامع اطلاع رسانی ( بانک اطلاعات)برای افراد جویای کار با دسترسی آسان، حمایت از مراکز کارآفرینی می تواند به عنوان پیشنهادهایی دراین زمینه می تواند راهگشا باشد.
بنابراین اگر در اندیشه اشتغال زایی و افزایش تولید و سرمایه گذاری و اصلاح قانون کار هستیم ، باید با اصلاح ساختارهای نامناسب و بررسی علل و عوامل اخراج با ارائه راهکارهای منطقی و درنظرگرفتن فلسفه حمایتی قانون کار به آن دست یابیم، نه با تضعیف کردن یک حق اساسی و بنیادین ( امنیت شغلی ) که مبحث مهمی از مسائل جامعه را به خود اختصاص داده است.
در پایان می توان به نظرات کارشناسان وصاحبنظران نیز اشاره ای داشت :
- دکترحسن سبحانی عضو اصولگرای مجلس :« قانون کار در سال69 و درشرایط حاکم بر آن فضا تدوین شده و تغییر شرایط ایجاب می کند قانون نیز متناسب با نیازها تغییر یابد.»
- دکتر فرشاد مؤمنی استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی کاستی های بنیادین قانون کار راشامل سه عامل تعیین نشدن نظریه دولت، نظریه عدالت و نظریه توسعه ملی دانست وافزود: «نمی توان قانون کاری تدوین کرد مگر نظریه مشخصی از سوی دولت به عنوان عنصر تعیین کننده قواعد پیشبرد توسعه ملی، مسئول پاسداری از حقوق عمومی و به مثابه طرف سومی که عادلانه و بی طرفانه درچارچوب مصالح ملی حق مالکیت عمومی را تعریف کند، انجام شود. برای طراحی یک قانون کار عالمانه به یک نظریه درچارچوب عدالت نیازمندیم.»
- محمد عطاردیان رئیس هیات مدیره شورای عالی کارفرمایان: «یکی از مشکلات فعلی قانون کار عدم اجرای سه جانبه گرایی است قانون کارفعلی بدون حضور کارفرمایان و توسط تشکل های دولتی و پشت درهای بسته سیاستگذاران اقتصاد دولت تنظیم شده است. قانون کار باید به نفع کار باشد نه کارگر یا کارفرما.»
 

منابع

- قرآن مجید، آیه 39 سوره نجم
- آشتیانی، حسن،« مجموعه مقالات همایش دیوان عدالت اداری : صلاحیت قضایی و دادرسی اداری» انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، فروردین1388،چاپ اول
- توسلی، غلامعباس ،«جامعه شناسی کار و شغل»،، انتشارات سمت، چاپ اول، بهار 1385
- رسائی نیا، ناصر«حقوق کار»انتشارات آوای نور،چاپ اول،1379
- قانون دیوان عدالت اداری مصوب25/11/85
- قانون کار مصوب28/11/69
- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
- هفته نامه بازارکار


منبع : divan-edalat.ir


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

تکلیف کارفرما در پرداخت حق سنوات کارگر


کارفرمانیوز - حقوق تعریف شده در قانون کار معنای اعمی داشته و قید (سی برابر مزد مبنا) در مصوبه معترض عنه فقط در برگیرنده قسمتی از حقوق می باشد.


شماره دادنامه: 1172
تاریخ دادنامه: 17/11/1396
کلاسه پرونده: 95/1323
مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
شاکی: آقای سعید کنعانی
موضوع شکایت و خواسته: ابطال بند 4 قسمت «د» مصوبه شماره 27998-1662-115 هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران
گردش کار: شاکی به موجب دادخواستی اعلام کرده است که:
" با سلام و احترام
بند (4) مصوبه بدین شرح بوده که موارد مغایر با قانون کار به شرح آتی تقدیم می گردد.
4- در پایان مدت قرارداد یک ساله بر اساس ماده «24» قانون کار مبلغی معادل یک ماه حقوق (سی برابر مزد مبنا) به نسبت «12» ماه خدمت به عنوان مزایای پایان کار پرداخت و با فرد تسویه حساب می گردد.
اولاً: ماده 35 قانون کار در مقام تعریف « مابه ازاء» کاری که یک کارگر انجام می دهد بر آمده و آن را با عبارت «مجموع دریافتی های کارگر اعم از نقدی و غیر نقدی» تبیین و از آن با نام «مزد» یاد نموده است، لذا مزد تعریفی جدای از مزد ثابت (مبنا) دارد چرا که مجموعه دریافتی های کارگر که مزد نامیده می شود بیش از مزد ثابت (مبنا) است.
ثانیاً: قانونگذار به شرح ماده 36 قانون کار، مزد ثابت (مزد مبنا) را تعریف و در تبصره های آن به بیان وجه افتراق و تمایز بین مزد ثابت (مبنا) با مزد پرداخته که موید تفاوت مفهوم مزد و مزد ثابت می باشد و نشانگر برقراری رابطه عموم و خصوص مطلق بین آنهاست.
ثالثاً: به دلالت تعریف مندرج در ماده 37 قانون کار، مزد می تواند در مقاطع روزانه، هفتگی و ماهانه پرداخت گردد و با وحدت ملاک از بند (ب) همان ماده، مزدی که در پایان ماه پرداخت می شود را حقوق نامیده اند. به عبارت دیگر، حقوق همان مزد ماهیانه است که غیر از مزد ثابت است.
بنابراین مراتب فوق بیانگر آن است که مزد و مزد ثابت (مبنا) معنی حقوقی واحدی نداشته و یکسان دانستن آنها و به کار بردن این عبارات به جای هم، از اغلاط مشهور است.
رابعاً: حکم مطلق راجع به سنوات و پاداش پایان خدمت در ماده 31 قانون کار بر اساس آخرین مزد مقرر شده است و مقنن پرداخت سنوات را صرفاً حسب آخرین مزد تجویز و مقید نموده که منصرف از مزد ثابت (مبنا) می باشد، لذا مصوبه معترض عنه که برای پرداخت سنوات، مزد ثابت (مبنا) را میزان قرار داده، مغایر با روح و هدف قانون است.
خامساً: مطابق نص صریح مواد 24 و 27 قانون کار، ملاک محاسبه سنوات، آخرین حقوق می باشد و مستند به بند (ب) ماده 37 قانون کار، حقوق همان مزد ماهیانه است. بدین معنا که حقوق همان مزدی است که در پایان ماه به کارگر پرداخت می گردد، لذا مصوبه مبحوث عنه از این حیث که مبنای محاسبه مزایای پایان کار را مزد ثابت (مبنا) قرار داده، صحیح به نظر نمی رسد.
النهایه بنا به تکلیف مقرر در مواد 24 و 31 قانون کار، کارفرما مکلف به پرداخت مبلغی معادل آخرین حقوق و یا آخرین مزد به عنوان سنوات و مزایای پایان خدمت شده است و همچنین حقوق و مزد ثابت در مواد 35، 36 و 37 قانون کار تعریف شده و دارای معانی خاص خود می باشند، لذا برداشت ناصواب مصوبه مورد شکایت از آخرین مزد و حقوق و تفسیر آن به مزد ثابت و نتیجتاً پرداخت سنوات بر اساس مزد ثابت (مبنا) اصولاً با روح حاکم بر قانون کار و جنبه حمایتی آن از کارگر مغایر می باشد، بنابراین مستند به بند 1 ماده 12، مواد 13 و 88 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری ابطال بند 4 قسمت (د) مصوبه موصوف از تاریخ تصویب تقاضا می شود.
مضافاً به استناد دادنامه وحدت رویه شماره 861-13/12/1387 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری که در کلاسه پرونده 87/874 اصدار یافته، محاسبه مرخصی سالانه کارگران را بر اساس مزد ثابت (مبنا) خلاف قانون تشخیص داده و به شرح آتی مبادرت به انشای رأی نموده است: نظر به اینکه مرخصی ذخیره شده، [نه تنها] ایامی است که کارگر مشمول قانون کار، با وجود حق استفاده از مرخصی با دریافت مزد قانونی، از آن برخوردار نشده، بلکه عملاً به کار اشتغال داشته است، بنابراین استحقاق او به استفاده از تمام دریافتی ایام اشتغال به خدمت بر اساس قانون کار و مقررات مربوط به آن محرز است."

دیوان عدالت اداری

متن مصوبه مورد اعتراض به قرار زیر است:
" به: مدیرعامل محترم شرکت ملی نفت ایران
از: رئیس امور مجامع و دبیر هیأت مدیره
سلام علیکم
در هزار و ششصد و شصت و دومین جلسه هیأت مدیره روز دوشنبه مورخ 26/12/1387 نامه شماره م ت م اپ/369532-20/12/1387 معاونت توسعه منابع انسانی و پژوهش منضم به نامه شماره د ی/279380/ت هـ م/404-8/10/1387 تدوین و هماهنگی مقررات اداری و استخدامی ارجاعی از سوی مدیرعامل در مورد کارمندان قراردادی موقت (مدت معین) تابع قانون کار مطرح و مقرر گردید: در شرایط ضروری
برای تامین نیازمندیهای موقت نیروی انسانی با تجربه و متخصص در مقابل سمتهای بلاتصدی جهت انجام فعالیت در طرحها و پروژه های عمرانی برای مدت محدود، منحصراً با به کارگیری افرادی دارای تجربه و تخصص مرتبط با سمت مورد نظر با رعایت شرایط ذیل جذب و پرداخت صورت گیرد.
....
....
....
د- سایر موارد:
....
....
4- در پایان مدت قرارداد یک ساله بر اساس ماده «24» قانون کار مبلغی معادل یک ماه حقوق (سی برابر مزد مبنا) به نسبت «12» ماه خدمت به عنوان مزایای پایان کار پرداخت و با فرد تصفیه حساب می گردد.
تبصره: انعقاد قرارداد جدیدکار بعد از پایان یک سال منحصراً در صورت برقرار بودن شرایط فوق و با مجوز وزیر نفت صورت می پذیرد.
تاریخ اجرا از 1/1/1388 می باشد و کلیه ضوابط و مقررات قبلی از جمله مصوبات 1081-12/9/1375 و 1359-10/10/1381 لغو می گردد. "
در پاسخ به شکایت مذکور، سرپرست مدیریت امور حقوقی شرکت ملی نفت ایران به موجب لایحه شماره ح/41683-3/12/1396 توضیح داده است که:
" هیأت محترم عمومی دیوان عدالت اداری
1- مطابق ماده (24) قانون کار، در صورت خاتمه قرارداد کار معین یا مدت موقت، کارفرما مکلف است به کارگری که مطابق قرارداد، یک سال یا بیشتر به کار اشتغال داشته است، برای هر سال سابقه اعم از متوالی یا
متناوب بر اساس آخرین حقوق، مبلغی معادل یک ماه حقوق به عنوان مزایای پایان کار به وی پرداخت نماید.
2- حسب مواد (35) و (36) قانون فوق الذکر، مزد عبارت است از وجوه نقدی یا غیر نقدی و یا مجموع آنها که در مقابل انجام کار به کارگر پرداخت می شود و مزد ثابت عبارت است از مجموع مزد شغل و مزایای ثابت پرداختی به تبع شغل.
3- به موجب تبصره های (2) و (3) ذیل ماده (36) قانون فوق الاشعار، در کارگاههایی که طرح طبقه بندی مشاغل به مرحله اجرا درآمده است، مزد گروه و پایه، مزد مبنا را تشکیل می دهد و مزایای رفاهی انگیزه ای از قبیل کمک هزینه مسکن، خوار و بار و کمک عائله مندی، پاداش افزایش تولید و سود سالانه جزء مزد مبنا محسوب نمی شود.
4- در وزارت نفت و کلیه شرکتهای تابعه، طرح طبقه بندی مشاغل قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اجرا گردیده لکن، پس از تصویب قانون کار، با توافقات صورت گرفته بین مقامات وقت شرکت ملی نفت ایران و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، طرح طبقه بندی یاد شده با مقررات قانون مذکور منطبق و همانند سازی گردیده و این موضوع مورد تایید وزارت مزبور، قرار گرفته و از آن پس نیز در ابتدای فروردین هر سال، در صورت استمرار یا انعقاد قرارداد جدید، به آخرین حقوق پرداختی کارگران شاغل در صنعت نفت، علاوه بر میزان افزایش حداقل مزد سالانه اعلامی از سوی شورای عالی کار، 5% نیز به عنوان پایه سنوات افزوده می شود.
5- بر اساس ساختار تشکیلاتی وزارت نفت و شرکتهای تابعه، سمتهای سازمانی به دو نوع « گروه شغلی» و «طبقه شغلی» تفکیک شده که طبقات شغلی، سمتهای دارای شرایط احراز کمتر از دیپلم را در بر گرفته و در حال حاضر از طرح طبقه بندی مشاغل مورد توافق وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تبعیت می نماید. سمتهای مشمول گروه شغلی که کارکنان قرارداد کار مدت معین در برابر این گونه سمتها به کار گرفته می شوند، حسب مجوز مراجع ذیصلاح بر اساس ضوابط و مقررات صنعت نفت ارزیابی و طبقه بندی می شود. لذا مبنای احتساب حق سنوات کارکنان قرارداد
کار مدت معین در خاتمه خدمت، مزد گروه و پایه (مزد مبنا) بوده و شامل مزایای رفاهی انگیزه ای غیر مستمر نمی شود. در این رابطه توجه آن هیأت را به پاسخ استعلام واصله از مدیرکل وقت تنظیم و نظارت بر روابط کار وزارت کار و امور اجتماعی در باب مبنای احتساب حق سنوات کارگران جلب می نماید. "
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ 17/11/1396 با حضور رئیس و معاونین دیوان عدالت اداری و رؤسا و مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است.

رأی هیأت عمومی

با توجه به اینکه حقوق تعریف شده در قانون کار معنای اعمی داشته و قید (سی برابر مزد مبنا) در مصوبه معترض عنه فقط در برگیرنده قسمتی از حقوق می باشد. مضافاً اینکه مطابق لایحه دفاعیه طرف شکایت به شماره 2023-9/10/1396 تعریف حقوق به عبارت (سی برابر مزد مبنا) با تعریف مندرج در ماده 24 و مواد دیگر قانون کار منافاتی وجود ندارد که در صورت قبول عدم منافات مذکور، بیان قید یاد شده لغو و بیهوده است، بنابراین ذکر عبارت (سی برابر مزد مبنا) در بند 4 قسمت (د) مصوبه معترض عنه مغایر با قانون کار است و مستند به بند 1 ماده 12 و مواد 88 و 13 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال 1392 از تاریخ تصویب ابطال می شود./

مرتضی علی اشراقی
معاون قضایی دیوان عدالت اداری



منبع : سایت دیوان عدالت اداری


www.karfarmanews.irکارفرمانیوزپایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

راهنمای طرح داد خواست در دیوان عدالت اداری

دیوان عدالت اداری


الف: راهنمای طرح داد خواست در دیوان عدالت اداری (براساس قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری):

  1. برگ داد خواست:

1-1)بر اساس ماده 16 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری، رسیدگی در شعب دیوان مستلزم تقدیم داد خواست  می باشد که  باید به زبان فارسی بر روی برگه های مخصوص چاپی تنظیم شود. تهیه برگ دادخواست مخصوص دیوان از طریق دفاتر پستی سراسر کشور  یا دانلود از پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی  دیوان میسر است.

2- درج مشخصات شاکی بر روی برگ دادخواست:

2-1) اشخاص حقیقی: نام، نام خانوادگی، نام پدر، تاریخ تولد، کدملی، شغل، تابعیت واقامتگاه (آدرس پستی شامل: نام استان-نام شهر-میدان-خیابان-کوچه-شماره پلاک و کد پستی؛ شماره پلاک باید  به صورت صحیح درج گردد به طوریکه اعداد(2و3)و یا (0 و5) و(6و 4) با یکدیگر اشتباه نشوند.

شاکی می تواند علاوه بر نشانی پستی، نشانی پست الکترونیکی یا شماره تلفن همراه یا نمابر خود را درج نماید.

2-2) اشخاص حقوقی: نام شرکت، شماره ثبت، نشانی اقامتگاه اصلی، شماره تماس و کد ملی دارندگان حق امضاء اوراق و اسناد تعهد آور (طبق آگهی آخرین تغییرات در روزنامه رسمی)

2-3) نام ونام خانوادگی و اقامتگاه وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی شاکی، در صورت تقدیم دادخواست توسط آنان.

3-درج مشخصات طرف شکایت برروی برگ دادخواست:

3-1) نام کامل دستگاه طرف شکایت (دستگاه های موضوع ماده 10 قانون دیوان عدالت اداری).

3-2) نام و نام خانوادگی، سمت و نشانی دقیق محل خدمت مأمور دولت (در صورت امکان).

4- درج موضوع شکایت وخواسته برروی برگ دادخواست:

  • موضوع شکایت و خواسته می بایست صریح و منجز باشد. حتی الامکان از طرح خواسته های متعدد در ضمن یک دادخواست که با یکدیگر ارتباط ندارند خودداری شود.

5- درج شرح و متن شکایت برروی برگ دادخواست:

5-1)از نوشتن متن های طولانی اجتناب شود و  مطالب به صورت خلاصه، بدون ابهام و عاری از خط خوردگی و غلط املایی باشد و پس از حروف چینی(تایپ) ابتدا تصحیح و سپس به دیوان ارائه شود.

5-2) امضاءیا اثر انگشت شاکی یاوکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی وی یا امضاء و مهر شخص حقوقی ذیل دادخواست باشد.

6- ارائه مدارک ودلایل مورد استناد:

6- 1)دادخواست و کلیه مدارک و ضمائم پیوستی باید به تعداد طرف شکایت بعلاوه یک نسخه باشد.

تذکر: کلیه مدارک و ضمائم قبل ازتحویل به دیوان به صورت حضوری و غیر حضوری، تفکیک و هر دسته پیوست یک برگ دادخواست گردد.

6-2)برابر ماده 20 قانون، رونوشت یا تصویر خوانا و گواهی شده اسناد و مدارک مورد استناد می بایست پیوست داد خواست شود و تصویر مدارک باید به وسیله دبیر خانه یا دفاتر شعب دیوان یا دفاتر اداری مستقر در مراکز استانها و یا دفاتر داد گاههای عمومی دفاتر اسناد رسمی یا وکیل شاکی یا واحد های دولتی و عمومی تصدیق شود

در صورتی که مدارک در خارج از کشور تهیه شده باشد مطابقت آن با اصل باید در دفتر سفارتخانه یا کنسولگری یا دفتر نمایندگی ایران گواهی شود.

- در صورتی که تصدیق مدارک از سوی شاکی ممکن نباشد یا شاکی نتواند تصویری از آنها را ارایه نماید ذیل داد خواست ذکر نماید تا برابر تبصره 2 ماده فوق اقدام گردد.

6-3) تصویر شناسنامه وکارت ملی

6-4) ارائه آگهی ثبت شرکت در روزنامه رسمی منضم به آخرین تغییرات آن برای شرکت ها، پروانه تولیدی معتبر برای کارگاه ها و پروانه کسب معتبر برای کسبه الزامی است.

6-5 )درصورت عدم درج آگهی ثبت در روزنامه رسمی ارائه اساسنامه برای موسسات و نهادهای خصوصی الزامی است.

6-6)هرگاه دادخواست توسط وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی شاکی تقدیم شده باشد باید تصویر مصدق مثبت سمت دادخواست دهنده نیز ضمیمه گردد.

6-7) شاکی می تواند به وکلای پایه یک دادگستری وکالت بدهد.  در این صورت لازم است در وکالتنامه رسمی تنظیمی، حدود اختیارات وکیل، زمان و مدت وکالت، موضوع وکالت  مبنی بر طرح شکایت در دیوان عدالت اداری ، پیگیری آن  و نیز وکالت در پس گرفتن شکایت یا انصراف از شکایت به صراحت درج شده باشد.

- کارآموزان وکالت با معرفی وکیل سرپرست(پایه یک دادگستری) می توانند در دیوان وکالت نمایند.

7-پرداخت هزینه دادرسی

7-1) الصاق صدو پنجاه هزار(150000) ریال تمبر دادگستری بر روی صفحه اول داد خواست اصلی در مرحله بدوی و سیصد هزار (300000) ریال بر روی داد خواست تجدید نظر خواهی ونیز دادخواست اعاده دادرسی الزامی است.

7-2) هزینه تصدیق هر یک از مدارک و اوراق پیوستی ده هزار(10000) ریال تمبر داد گستری بوده که بایستی بر روی آنها الصاق گردد.

8- رعایت مهلت تقدیم داد خواست:

8-1)مهلت تقدیم دادخواست راجع به آرا و تصمیمات قطعی مراجع اداری برای اشخاص داخل کشور سه ماه و برای افراد مقیم خارج کشور 6 ماه از تاریخ ابلاغ رأی یا تصمیم قطعی مرجع مربوط مطابق قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی است. مراجع مزبور مکلفند دررأی یاتصمیم خودتصریح نمایند که رأی یا تصمیم آنها ظرف مدت مزبور در دیوان قابل اعتراض است .

8-2)در مواردی که ابلاغ واقعی نبوده و ذینفع ادعای عدم اطلاع از آنرا بنماید شعبه دیوان در ابتدا به موضوع ابلاغ رسیدگی و در مواردیکه به موجب قانون سابق اشخاصی قبلا حق شکایت در مهلت بیشتری را داشته اند مهلت مذکور ملاک محاسبه است.

9-تحویل دادخواست:

9-1) پس از تنظیم دادخواست برگ دادخواست، وضمایم می بایست از طریق پست سفارشی به دبیر خانه دیوان یا دفاتر نمایندگی دیوان مستقر در دادگستری مراکز استانها تحویل شود.

9-2)تاریخ ثبت داد خواست در دبیر خانه دیوان یا دفاترنمایندگی مستقر در مراکز استان ها در صورت مراجعه حضوری یا تاریخ تسلیم آن به پست سفارشی در صورت ارسال از طریق پست ،تاریخ تقدیم داد خواست محسوب خواهد شد.

9-3) در صورت مراجعه به دبیر خانه مرکزی دیوان در تهران( به نشانی:بزرگراه ستاری شمال، خیابان مخبری، نبش ایران زمین ) یا دفاترنمایندگی دیوان واقع در دادگستری مراکز استانها رسیدی شامل: شماره رهگیری 16رقمی ، تاریخ تقدیم داد خواست و نیز شماره رمز به شما ارائه می شود .

9-4) پس از تعیین شعبه، "شماره پرونده 16 رقمی" و "شعبه رسیدگی کننده"  از طریق پیامک به شماره همراه درج شده در برگ دادخواست ارسال می شود که با توجه به غیرحضوری بودن رسیدگی در دیوان نگهداری از رسید و پیامک مشخصات پرونده تقدیمی به منظور پیگیری روند پرونده از طریق تلفن گویا (به شماره 51200) یا پایگاه اطلاع رسانی دیوان ضروری می باشد.

9-5)در صورت تقدیم داد خواست به صورت پستی،می توانید با شماره 51200 تماس حاصل نموده یا با ارسال پیامک به 500029 از شماره 16 رقمی و رمز پرونده خود مطلع شوید.

10-درخواست صدور دستور موقت:

10-1) چنانچه شاکی ضمن طرح شکایت خود یا پس از آن مدعی شود که اجرای اقدامات یا تصمیمات یا آراء قطعی یا خودداری از انجام وظیفه توسط اشخاص سبب ورود خسارتی می گردد که جبران آن غیرممکن یا متعسر است، می تواند تقاضای صدور دستور موقت نماید.

10-2) چنانچه تقاضای صدور دستور موقت پس از طرح شکایت اصلی صورت گیرد باید تا قبل از ختم رسیدگی، به دیوان ارائه شود این درخواست مستلزم پرداخت هزینه دادرسی نیست .

11-به سوال صدر داد خواست "آیا تا کنون سابقه طرح شکایت در دیوان عدالت  اداری را داشته اید؟ "صادقانه پاسخ دهید.

ب:مدارک لازم جهت طرح دادخواست در دیوان بر اساس اهم دستگاه های اجرایی طرف شکایت:

1-مدارک لازم جهت ارائه دادخواست به طرفیت شهرداری ها:

1-1)تصویر آراء کمیسیون ماده صد (بدوی و تجدیدنظر) یا آراء صادره از سایر کمیسیون های شهرداری نظیر کمیسیون ماده 77

1-2) گواهی قطعیت رای در مورد رای کمیسیون بدوی ماده صد در صورتی که به آن اعتراض نشده باشد.

1- 3)تصویر مصدق تمام صفحات سند مالکیت (نقل و انتقالات سند)

1- 4)تصویر کلیه صفحات پروانه ساختمان.

2)مدارک لازم جهت ارائه دادخواست به طرفیت آموزش و پرورش:

2-1)موضوع خواسته هزینه سفر: تصویراحکام کارگزینی مربوط به نقل و انتقال شاکی(حکم کارگزینی مبدا ومقصد).

2-2) موضوع اخراج از محل خدمت : تصویرحکم اخراج به انضمام ابلاغیه رای، تصویر حکم کارگزینی، تصویر رأی قطعی بدوی یا تجدیدنظر صادره از هیأت رسیدگی به تخلفات اداری.

2-3) موضوع خواسته تبدیل وضعیت استخدامی:  تصویرآخرین حکم کارگزینی، گواهی میزان ساعات تدریس در هفته به تفکیک سال، از ابتدای خدمت تا تاریخ جاری.

تذکر: کارکنان غیر ستادی وزارت آموزش و پرورش، می بایست طرف شکایت خود را اداره کل استان محل خدمت یا استانی که آزمون استخدامی بر گزار نموده است قرار دهند.

3)مدارک لازم جهت ارائه دادخواست به طرفیت اداره تعاون ،کار و رفاه اجتماعی:

3-1) تصویر آراء هیات های تشخیص وحل اختلاف

3-2)  در صورتی که آراء هیات های تشخیص و حل اختلاف علیه شرکت، کارگاه تولیدی یا کسبه صادر شده باشد، ارائه روزنامه رسمی منضم به آخرین تغییرات برای شرکت ها، پروانه اشتغال یا تولیدی معتبر برای کارگاه ها و پروانه کسب معتبر برای کسبه الزامی است.

3-3)  در صورتی که رای هیات تشخیص به علت عدم اعتراض قطعی شده باشد ارائه گواهی قطعیت رای مذکور الزامی است.

4)مدارک لازم جهت ارائه دادخواست به طرفیت سازمان تامین اجتماعی:

4-1) موضوع خواسته سنوات بازنشستگی: تصویرحکم بازنشستگی، مدارک پرداخت حق بیمه ، تصویر صفحه اول دفترچه بیمه

4-2) موضوع خواسته احتساب سنوات خدمتی: گواهی اشتغال تمام وقت دولتی، تصویر حکم بازنشستگی(در صورت بازنشستگی)، مدارک پرداخت حق بیمه، تصویر صفحه اول دفترچه بیمه

4-3) موضوع خواسته احتساب حق بیمه : رای صادره از هیأت تشخیص یا حل اختلاف اداره کار، در صورتی که شاکی در شرکت های خصوصی شاغل بوده است،  حکم کارگزینی در صورتی که شاکی مستخدم دولت باشد،مدارک پرداخت حق بیمه

4-4) موضوع خواسته مستمری از کارافتادگی: تصویر آراء کمیسیون های پزشکی (بدوی و تجدیدنظر)، مدارک پرداخت حق بیمه ، مدارک کارگزینی

4-5) موضوع خواسته برقراری مستمری توسط وراث: گواهی انحصار وراثت،  مدارک پرداخت حق بیمه توسط متوفی

4-6) موضوع خواسته برقراری مستمری قطع شده وراث : مدارک پرداخت حق بیمه،ارائه فیش حقوقی قبل از قطع مستمری ، گواهی انحصار وراثت

5) مدارک لازم جهت ارائه دادخواست به طرفیت دستگاه های نظامی و انتظامی:

5-1) موضوع خواسته احتساب سابقه در مشاغل سخت و زیان آور: حکم کارگزینی که در آن شغل یا تخصص شاکی قید شده باشد- مستندات استحقاق شاکی

5-2) موضوع خواسته پرداخت فوق العاده حق اشعه: تصویر حکم کارگزینی که در آن شغل یا تخصص شاکی قید شده باشد ، مستندات استحقاق شاکی

5-3) موضوع خواسته اعتراض به آراء کمیسیون های اداری: تصویر آرای قطعی بدوی وتجدیدنظر، تصویر حکم کارگزینی که در آن رای کمیسیون مربوطه قید شده باشد، سایر مستندات

5-4) موضوع خواسته اعاده به خدمت: مدارک مربوط به علت قطع رابطه استخدامی ، سایر مستندات

پ)مدارک لازم جهت ارائه دادخواست  بر اساس مهمترین موضوعات مورد شکایت

1-اعتراض به آراء هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری: تصویر مصدق رای قطعی بدوی و تجدیدنظر،مدارک استخدامی(احکام کارگزینی)

2- اعتراض به آرای به سازمان تعزیرات حکومتی: تصویر آراء بدوی و تجدیدنظر

3- درخواست تبدیل وضعیت استخدامی: تصویرحکم کارگزینی، سایر مستندات مربوطه

4- اعتراض به آراء هیات های گزینش:  تصویرآراء بدوی و تجدیدنظر

5- اعتراض به عدم پذیرش قبول شدگان در آزمون استخدامی دستگاههای دولتی: آگهی آزمون استخدامی،مدارک شرکت در آزمون – مدارک قبولی در آزمون

6- موضوعات مربوط به سازمان بازنشستگی کشوری: تصویر حکم بازنشستگی ، سایر مستندات

7- اعتراض به اخراج از محل خدمت : مدارک استخدامی ، حکم اخراج یا ابلاغیه حکم

8-موضوعات مرتبط با مشاغل سخت وزیان آور: مدارک استخدامی ،تصویر حکم اخراج یا ابلاغیه حکم

9-درخواست فوق العاده حق اشعه: مدارک استخدامی، تصویر حکم اخراج یا ابلاغیه حکم ، تصویرحکم کارگزینی

10-اعتراض به آرای کمیسیون های اداری: مدارک استخدامی،تصویرحکم اخراج یا ابلاغیه حکم ،تصویرحکم کارگزینی

11-درخواست اعاده به خدمت: مدارک استخدامی ،تصویر حکم اخراج یا ابلاغیه حکم ، تصویرحکم کارگزینی

12-  موضوعات مربوط به گمرک: اظهار نامه، ضمانت نامه بانکی ،سایر مدارک و مستندات

13- اعتراض به رای کمیسیون تبصره 2 بند 3 ماده 99 قانون شهرداری مستقر در استانداریها: تصویر رای کمیسیون ، سایر مستندات

14- اعتراض به  اقدامات سازمان سنجش آموزش کشور: آگهی آزمون، مدارک شرکت در آزمون وقبولی در آن، سایرمستندات

15- اعتراض به آراء کمیسیونهای مالیاتی: تصویر آرای قطعی بدوی و تجدیدنظر ، سایر مستندات

16- اعتراض به آراء کمیسیون نظارت وهیئت عالی نظارت اصناف: تصویر آرای صادره، مدارک مربوط به عضویت ، سایر مستندات

17- اعتراض به تصمیمات کمیسیون تغییر کاربری اراضی در طرح هادی روستایی مصوب سال 1371:  مصوبه کمیسیون ، تصویر مصدق اسناد مالکیت ، سایر مستندات

18- اعتراض به نظر کمیسیون موضوع قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها در خارج از محدوده قانونی شهر و شهرک ها: تصویر رای کمیسیون، تصویر مصدق مدارک مالکیت ، سایر مستندات

19- اعتراض به رای کمیسیون رسیدگی به صدور پروانه حفر چاه و قنات و مسائل حریمی:  تصویر رای کمیسیون ، تصویر مصدق مدارک مالکیت، سایر مستندات

20- اعتراض به رای هیات های سه نفری موضوع مادتین 19 و20 قانون توزیع عادلانه آب: تصویر رای هیات سه نفری ، تصویر رای هیات پنج نفری ،تصویر مصدق اسناد مالکیت ، مستندات داشتن حقابه

21- اعتراض به اعلام بستر و حریم رودخانه  و نهر (طبیعی و سنتی) وسیل و مرداب و برکه طبیعی:  آگهی مربوط ،رای کمیسیون ماده 4 آئین نامه ، تصویر مصدق مدارک مالکیت ،سایر مستندات

22- اعتراض به آراء کمیته فنی موضوع «آئین نامه نظارت بر تاسیس و فعالیت دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی»: تصویر رای کمیته فنی ، پروانه دفتر خدماتی ،سایر مستندات

23- اعتراض به نظر کمیسیون«درجه بندی و تغییر درجه تاسیسات ایرانگردی و جهانگردی»: تصویر مصدق رای کمیسیون، پروانه مهمان خانه یا مهمان سرا،سایر مستندات

24- اعتراض به رای کمیسیون ماده 16 رسیدگی به شکایات جانبازان: تصویر رای کمیسیون ، سایر مستندات

تذکر: در تمام موارد فوق علاوه بر مدارک و مستندات مذکور، رعایت شرایط عمومی جهت تشکیل پرونده ضروری است.

ت) راهنمای طرح داد خواست تجدید نظر خواهی از آرای شعب بدوی:

1)کلیه آرا شعب بدوی دیوان به در خواست یکی از طرفین یا وکیل یا قایم مقام و یا نماینده قانونی آنها،قابل تجدید نظر خواهی در شعب تجدید نظر می باشد.

 2) اشخاص مقیم ایران می توانند ظرف 20 روز و افراد مقیم خارج از ایران  ظرف دو ماه از تاریخ ابلاغ با تقدیم داد خواست به دفتر شعبه صادر کننده رأی یا دبیر خانه مرکزی یا دفاتر نمایندگی دیوان  مستقر در دادگستری مراکز استان ها،تجدید نظر خواهی نمایند.

3)داد خواست تجدیدنظرخواهی باید روی برگه های چاپی مخصوص نوشته شود که در آن می بایست مشخصات و اقامتگاه تجدید نظرخواه ،شماره ،تاریخ رای تجدید نظر خواسته، شعبه صادر کننده رای تجدید نظر خواسته، تاریخ ابلاغ رأی ، دلایل و جهات تجدید نظر خواهی و سایر مواردی که درداد خواست بدوی لازم و ضروری است، رعایت و درج شود.

ج)راهنمای طرح داد خواست اعاده دادرسی:

1)داد خواست اعاده دادرسی در خصوص احکام قطعی با رعایت" موارد مربوط به تنظیم داد خواست بدوی" با ذکر جهتی که موجب اعاده دادرسی شده است به دبیرخانه دیوان یا دفاتر نمایندگی دیوان مستقر در دادگستری مراکز استان ها تقدیم می گردد .

2)هزینه دادخواست برابر هزینه تقدیم داد خواست به شعب تجدید نظر دیوان برابر دویست هزار ریال می باشد و طرح آن توسط شخص دیگری غیر از طرفین دعوی وکیل یا قایم مقام و یا نماینده قانونی آنان ممکن نیست .

3)جهات اعاده دادرسی به شرح ذیل است:

3-1) حکم، خارج از موضوع شکایت صادر شده باشد.

3-2) حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد.

3-3) در مفاد حکم، تضاد وجود داشته باشد.

3-4) حکم صادر شده با حکم دیگری در خصوص همان دعوی و اصحاب آن، که قبلاً توسط همان شعبه یا شعبه دیگر صادر شده است، متعارض بوده بدون آن که سبب قانونی موجب این تعارض باشد.

3-5) حکم، مستند به اسنادی باشد که پس از صدور، جعلی بودن و یا عدم اعتبار آنها به موجب حکم مراجع صالح قانونی ثابت شده باشد.

3-6) پس از صدور حکم، اسناد و دلایلی به دست آید که دلیل حقانیت درخواست ‌کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و دلایل یاد شده در جریان دادرسی در اختیار وی نبوده است.

4)مهلت تقدیم داد خواست در مورد بندهای 3-1، 3-2و 3-3 ، بیست روز از تاریخ ابلاغ رأی شعبه و در مورد بندهای 3-4،3-5 و 3-6  ، بیست روز از زمان حصول سبب اعاده دادرسی می باشد

چ) شرایط جلب ثالث:

هرگاه شاکی ،جلب شخص حقیقی و یا حقوقی دیگر ی غیر از طرف شکایت را به دادرسی لازم بداند می تواند به همراه داد خواست اولیه یا داد خواست جداگانه حداکثر ظرف سی روز پس از ثبت داد خواست اصلی ،تقاضای خود را تسلیم دبیر خانه دیوان نماید و طرف شکایت نیز می تواند ضمن پاسخ کتبی داد خواست خود را با موضوع فوق تقدیم نماید .

ح)شرایط ورود ثالث:

هرگاه شخص ثالثی در موضوع پرونده مطروحه در شعب دیوان برای خود حقی قایل باشد یا در محق شدن یکی از طرفین خود را ذینفع بداند می تواند با تقدیم داد خواست به دبیر خانه و یا رعایت اصول دادرسی دیوان وارد دعوی شود.

خ)اعتراض ثالث:

آرا شعب دیوان که بدون دخالت فرد ثالث ذینفع صادر شده باشد در صورتیکه به حقوق شخص ثالث خلل وارد شود ظرف دو ماه از تاریخ اطلاع از حکم قابل اعتراض می باشد.



منبع : divan-edalat.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

شکایت از آراء هیأت حل اختلاف اداره کار در دیوان عدالت اداری

دیوان عدالت اداری


مقدمه:

طبق بند ۲ ماده ۱۰ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب ۱۳۹۲ رسیدگی به اعتراضات وشکایات از آرای هیات حل اختلاف کارگر و کارفرما به عهده ی دیوان عدالت اداری نهاده شدهاست. با این توضیح که دیوان عدالت اداری وفق بند ۲ ماده ی مذکور، صرفاً و منحصراً از حیث نقض قوانین ومقررات یا مخالفت با آنها نسبت به رای مورد اعتراض رسیدگی می نماید.شمول قانون کار در رابطه با کارگران و کارکنان  کارگاه ها و شرکت های خصوصی و دولتی از مسائل بسیار مهم و مبتلا به  بسیاری از افراد و شرکت ها می باشد که موجب اختلافات عدیده  و به ناچار دادخواهی از دیوان عدالت اداری می شود. در این مقاله جایگاه هیات های اداره کار و برخی رویه های موجود در دویان عدالت اداری در رابطه با آراء صادره  درخصوص نقض یا ابرام رای هیات های حل اختلاف و نحوه ی چگونگی رسیدگی در دیوان و نقد برخی آراء بررسی و النهایه نتیجه و پیشنهادات لازم ارائه می گردد.

جایگاه مراجع حل اختلاف اداره کار در قانون

ذکر عنوان «شورای کارگاه» باتوجه به تغییر عنوان ان به (هیات تشخیص) در قانون کار سال ۶۹ فاقد وجاهت قانونی است. توضیح اینکه طبق ماده ۳۷ قانون کار مصوب ۲۶/۱۲/۱۳۲۷ ، حل هرگونه اختلاف بین کارفرما و کارگر یا کارآموز که ناشی از اجرای مقررات این قانون و یا قرارداد کار و یا قرارداد کار  آموزی بود، در مرحله اول از طریق سازش مستقیم بین کارفرما و کارگر یا کارآموز و یا نمایندگان  آنها صورت می گرفت و براساس ماده ۳۸ ، در صورتی که اختلاف از طریق سازش حل نمی شد شاکی به اداره کار محل رجوع می کرد و اداره مزبور ظرف ۳ روز از تاریخ وصول شکایت موضوع را به شورای کارگاه مربوطه ارجاع می داد. شورای کارگاه مرکب بود از نماینده وزارت کار و یک نفر کارفرما و یک نفر کارگر همان کارگاه. این شورا موظف بود ظرف یک هفته به اختلاف رسیدگی و نظر خود را اعلام نماید. تصمیمات شورای کارگاه قطعی و لازم الاجراء قلمداد می شد مگر تصمیمات مربوط به مزد و یا اخراج کارگر و یا جبران خسارت مادی وارده به کارفرما از ناحیه ی کارگر که از تاریخ ابلاغ رای ظرف ۱۰ روز قابل  ارجاع به هیات حل اختلاف بود.

اما در قانون جدید کار مصوب ۲۹/۸/۱۳۶۹ در ماده ۱۵۷ مقرر دشه است، (هرگونه اختلاف فردی بین کارفرما و کارگر یا کارآموز که ناشی از اجرای این قانون و سایر مقررات کار، قرارداد کارآموزی، موافقت نامه های کارگاهی یا پیمان های دسته جمعی کار باشد، در مرحله اول از طریق سازش مستقیم بین کارفرما و کارگر ی کارآموز و یا نمایندگان آنها و شورای اسلامی کار و در صورتیکه  شورای اسلامی کار در واحدی نباشد، از طریق انجمن صنفی کارگران و یا نماینده  ی قانونی کارگران و کارفرما حل و فصل خواهد شد و در صورت عدم سازش از طریق هیات های تشخیص و حل اختلاف به ترتیب آتی رسیدگی و حل و فصل خواهد شد.)

طبق ماده ۱۵۹ قانون کار، طرفین دعوی ظرف ۱۵ روز می توانند نسبت به آراء صادره از هیات های تشخیص، اعتراض خود را به صورت کتبی به هیات های حل اختلاف تقدیم نمایند. و(رای هیات های حل اختلاف پس از صدور قطعی و لازم الاجرا خواهد بود) همچنین رای هیات تشخیص در صورت عدم اعتراض ظرف مدت مقرر قطعیت خواهد یافت. قبلاً طبق قانون دیوان عدالت اداری مصوب ۱۳۸۵ ، اعتراض به آراء هیات های حل اختلاف اداره کار موعدی نداشت لکن با تصویب قانون  تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری که در سال ۱۳۹۲ به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید مهلت اعتراض سه ماه از تاریخ ابلاغ رای هیات های حل اختلاف محاسبه می گردد.

درخصوص مراجع حل اختلاف در فصل نهم قانون کار و دکترین حقوقی چنین نظر داده شده است که: «مراجع رسیدگی به اختلافات کارگر و کارفرما، علی رغم اینکه حقوق کار در حال حاضر از شاخه های حقوق عمومی شمرده می شود، باید از مراجع قضایی استثنایی به شمار رود و بنابراین  ، ذکر مراجع  در ردیف مراجع اداری، مخالف اصول، قواعد ، معیارها و ضوابط تفکیک مراجع قضایی از اماری است. در عین حال، آثاری که تنظیم روابط کارگر و کارفرما و شیوه ی حل اختلاف آنها بر کل اجتماع دارد، موجب شده که مراجع مزبور در شمار مراجع اداری قرار گیرد.» (عبداله شمس آیین دادرسی مدنی؛ جلد نخست؛ صفحه ۱۳۰)

طبق ماده ۱۶۰ قانون کار، هیات اختلاف استان از سه نفر نماینده ی کارگران به انتخاب کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان با کانون انجمن های صنفی کارگران و یا مجمع نمایندگان کارگران واحدهای منطقه و ۳ نفر نماینده ی کارفرمایان به انتخاب مدیران واحدهای منطقه و ۳ نفر نماینده دولت(مدیر کل کار و امور اجتماعی ،فرماندار و رئیس دادگستری محل و یا نمایندگان آنها) برای مدت ۲ سال تشکیل می گردد… .

در قانون کار و آیین نامه های مربوطه به انتخاب اعضای هیات های حل اختلاف ، برای نماینده مدیرکل کار در هیات ، شرایط خاصی پیش بینی نشده است و به نظر می رسد وی می تواند از بین کارکنان واحد کار و امور اجتماعی و یا خارج از کارکنان آن واحد انتخاب شود.(فرحپور، علیقلی، اختلافات کارگر و کارفرما در آراء دیوان عدالت اداری، انتشارات جنگل، ص ۱۶۱)

هرچند برحسب عرف معمول در واحدهای کار و امور اجتماعی، نماینده ی مدیر کل معمولاً  از میان کارکنان واحد انتخاب می شود. از آنجایی که براساس ماده ی فوق الذکر نمایندگی وزارت کار در هیات حل اختلاف با شخص مدیر کل است به نظر می رسد، نماینده ای که در غیاب وی در هیات حضور می یابد در حقیقت نماینده ی شخص او خواهد بود نه نماینده ی وزارت کار در نتیجه به طور منطقی مسئولیت عملکرد این نماینده در هیات حل اختلاف  نیز در هر حال با شخص مدیر کل بوده و نماینده ی منتخب تنها در برابر ایشان مسئولیت داشته باشد. نکته ی قابل توجه در این ماده این است که نماینده ی مدیر کل کار و امور اجتماعی در هیات حل اختلاف در قسمت  اخیر ماده ۳۵ «آیین رسیدگی چگونگی جلسات نمایندگی واحد کار و امور اجتماعی» ذکر گردیده است.(لایقمند ، مجید ، حقوق کار بخش دادرسی کار ایران، انتشارات جاودانه ، ص ۴۵)

کارکنان دستگاه های دولتی مشمول قانون کار

پاره ای از کارکنان دستگاه های دولتی، مشمول مقررات قانون کار تلقی می شوند این قبیل از کارکنان سه دسته هستند:

دسته اول: نیروهای شرکتی: کارکنان شرکتی هرچند در دستگاههای دولتی مشغول خدمت می شوند ولی هیچ  رابطه ی استخدامی با دستگاه دولتی ندارند و در واقع رابطه ی قراردادی کار با شرکت پیمانکار دارند و چنانچه نسبت به حقوق استخدامی خود با کارفرما دچار اختلاف گردند شکایت آنها ازدستگاه دولتی مسموع نخواهد بود و چون شرکت پیمانکاردارای شخصیت حقوقی خصوصی هست لذا مشمول مقررات قانون کار خواهند بود و رسیدگی به اختلاف ناشی از رابطه ی استخدامی کارگری و کارفرمایی قابل رسیدگی در دیوان عدالت اداری به صورت ابتدایی نبوده و بدواً باید هیات های تشخیص  وحل اختلاف نسبت به آن رسیدگی نمایند.

دسته ی دوم: کارکنانی که با دستگاه های دولتی رابطه ی قراردادی استخدامی مستقیم دارند و در یکی از مشاغل موضوع بخشنامه شمازره ۱۳۰۱/۹ مورخ ۶/۶/۱۳۶۴  سازمان امور اداری و استخدامی کشور و اصلاحات بعدی ان مانند شغل  نانوا، آرایشگر و … به خدمت مشغول می شوند این قبیل کارکنان طبق ماده ۴ قانون استخدامی کشور مشمول مقررات قانون کار قرار می گیرند و رسیدگی به اختلاف بین اشخاص مذکور و دستگاههای دولتی به لحاظ حقوق  استخدامی تابع قانون کار بوده و قابل رسیدگی در دیوان عدالت اداری نخواهد بود و هیات های تشخیص و حل اختلاف موضوع ماده ۱۵۷ قانون کار صلاحیت رسیدگی به ان را دارند. در نهایت رای هیات حل اختلاف اداره کار قابل اعتراض در دیوان عدالت اداری می باشد.

دسته سوم: آن دسته از کارکنانی که در مشاغل فوق مشغول خدمت نیستند ولی قرارداد آنها براساس مقررات قانون کار تنظیم شده است به عنوان مثال بیمارستان دولتی برای تکمیل کادر درمان خود پزشکی را براساس مقررات قانون کار به خدمت گرفته باشد یا اداره  اوقاف برای انجام برخی از فعالیت های خود مبادرت به استخدام نیروی کار براساس قانون کار نیز مشمول مقررات قانون کار خواهند بود و دیوان عدالت اداری صلاحیت رسیدگی ابتدایی نداشته و موضوع باید بدواً در هیات های تشخیص و حل اختلاف مطرح شود.(مولا بیگی، غلامرضا ، صلاحیت و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری، انتشارات جنگل، ص ۴۲)

اینکه رویه ی قضایی دیوان عدالت اداری در رابطه با سه دسته ی مشمولین قانون کار، چگونه است مقاله ای جداگانه می طلبد، صرفاً ذکر این نکته کافی است که شمول قانون که در رابطه با کارگران و کارکنان کارگاهها و شرکت های خصوصی و دولتی از مسائل بسیار مهم و مبتلا به بسیاری از افراد و شرکت ها می باشد که موجب اختلافات عدیده و به ناچار دادخواهی از دیوان عدالت اداری می شود در این خصوص به ذکر شماره چند نمونه رای وحدت رویه هیات عمومی دیوان عدالت اداری اشاره می کنیم که علاقه مندان در این خصوص بدانها مراجعه نمایند.

۱- دادنامه شماره ۶۷۲ مورخ ۸/۸/۱۳۸۶ کلاسه پرونده ۸۴/۲۴۸ درخصوص عدم شمولیت اشخاص قانون استخدام کشوری نسبت به قانون کار (ماده ۱۸۸ قانون کار مصوب ۱۳۶۹)

۲- مستثنی بودن مشمولین قانون رسیدگی به تخلفات اداری از شمول قانون کار (رای شماره ۵۷۵ مورخ ۱۸/۱۱/۸۳ کلاسه پرونده ۸۱/۴۴۶)

۳- شمول مقررات قانون کار و کارکنان اتباع خارجی موضوع تبصره یک ماده واحده قانون شمول­مقررات قانون کار و حفاظت فنی و بهداشت کار (رای شماره ۱۲۷ مورخ ۲۹/۳/۷۹ کلاسه پرونده ۷۸/۵۳ )

۴- عدم شمول قانون کار نسبت به شهرداران (دادنامه شماره ۱۱۹ مورخ ۱۴/۶/۷۷ – کلاسه پرونده ۷۷/۱۰۴)

۵- عدم تسری قانون کار به کارکنان خرید خدمت

۶- عدم شمول قانون نسبت به افراد خرید خدمت(شماره دادنامه ۱۲۳ مورخ ۲۹/۱۱/۷۳ – کلاسه پرونده ۷۳/۱)

۷- صلاحیت هیات تشخیص و حل اختلاف در تشخیص انطباق یا عدمانطباق وضع استخدامی شاکی با قانون (شماره ۷۲/۱۷۵ مورخ ۱۲/۲/۷۳ – روزنامه رسمی به شماره ۱۴۳۸۵ مورخ ۵/۵/۷۳)

۸- مشاغل کارگری شرکت هایی دولتی مشمول قانون کار خواهند بود. (دادنامه ۱۴۶-مورخ۲۷/۸/۷۲ – کلاسه پرونده ۷۴/۶۶ )

۹- شمول قانون کار نسبت به کارگر روزمرد(دادنامه ۷۷۰- پرونده ۸۷/۶۸۲ مورخ ۶/۱۱/۸۷)

۱۰- مقررات استخدامی جهاد کشاورزی و قانون کار(طبق بند د ماده ۳۶ قانون مقررات مالی ، اداری و تشکیلاتی جهاد سازندگی مصوب ۱۳۶۷ و تبصره ۴ ماده یک قانون مقررات مالی،  اداری و استخدامی وزارت جهاد کشاورزی مصوب ۱۳۸۲ افرادی که به عنوان کار استخدام شده باشند و همچنین افرادی که تا تاریخ تصویب قانون  اخیر الذکر مشمول قانون کار مصوب ۲۹/۸/۶۹ مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده اند کماکان تابع قانون کار قلمداد شده است.

 


کارفرمانیوز پایگاه اطلاع رسانی کارفرمایان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار

عدم صلاحیت مراجع حل اختلاف در استرداد وجوه پرداختی کارگر در خصوص مشاغل سخت

دیوان عدالت اداری
 
 
رأی شماره ٨٢۶ ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری
با موضوع: ابطال نامه ھای شماره ١٠٣۴٣۶ ـ ١٣٩٣/۶/٢ و ١١۶۴٨٠ ـ ١٣٩۵/۶/٢۴ مدیر کل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی
شماره   ٩۶/۴١٧/ھـ   ١٣٩۶/٩/٢۶
 
بسمه تعالی
جناب آقای جاسبی
مدیرعامل محترم روزنامه رسمی جمھوری اسلامی ایران
با سلام
یک نسخه از رأی ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری به شماره دادنامه ٨٢۶ مورخ ١٣٩۶/٨/٣٠ با موضوع:
«ابطال نامه ھای شماره ١٠٣۴٣۶ ـ ١٣٩٣/۶/٢ و ١١۶۴٨٠ ـ ١٣٩۵/۶/٢۴ مدیر کل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون کار و رفاه
اجتماعی.» جھت درج در روزنامه رسمی به پیوست ارسال می گردد.
مدیرکل ھیأت عمومی و ھیأتھای تخصصی دیوان عدالت اداری ـ مھدی دربین
مرجع رسیدگی: ھیأت عمومی دیوان عدالت تاریخ دادنامه: ١٣٩۶/٨/٣٠ شماره دادنامه: ٨٢۶ کلاسه پرونده: ۴١٧/٩۶
اداری.
شاکی: شرکت تولیدی تھران پتو با وکالت آقای رضا مھدوی راد
موضوع شکایت و خواسته: ابطال نامه ھای شماره١٠٣۴٣۶ـ١٣٩٣/۶/٢ و ١١۶۴٨٠ ـ ١٣٩۵/۶/٢۴ مدیرکل روابط کار و جبران خدمت
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی
گردش کار: آقای رضا مھدوی راد به وکالت از شرکت تولیدی تھران پتو به موجب دادخواست ابطال نامه ھای شماره ١٠٣۴٣۶ ـ
١٣٩٣/۶/٢ و ١١۶۴٨٠ ـ ١٣٩۵/۶/٢۴ مدیرکل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را خواستار شده و در جھت
تبیین خواسته اعلام کرده است که:
«با سلام احتراماً ھمانگونه که استحضار دارند یکی از ظرفیتھای قانونی موجود در روابط کارگر و کارفرما، قانون بازنشستگی پیش از
موعد مقرر در مشاغل سخت و زیان آور می باشد. ھدف قانونگذار از تصویب این قانون ایمن سازی و استاندارد سازی مشاغل کارگران و
رفع صفت سخت و یا پیش از موعد بازنشسته نمودن آنھا می باشد. از سال ١٣٩٠ و با ادغام سه وزارتخانه، سازمان تأمین اجتماعی با
وزارت کار و امور اجتماعی سابق ادغام و با نام وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ادامه فعالیت داد، بخشنامه ھای صادره از سوی
وزارت مذکور به جای آن که در جھت تامین منافع کارگر و کارفرما و حمایت از تولید صادر گردد، متاسفانه با رویکرد تامین منافع سازمان
تأمین اجتماعی، آن ھم به صورت غیر قانونی و خلاف مقررات و قوانین صادر گردیده است، از جمله این بخشنامه ھا، اظھار نظرھای
مدیرکل روابط کار و جبران خدمت این وزارتخانه طی نامه ھای شماره ١٠٣۴٣۶ ـ ١٣٩٣/۶/٢ و ١١۶۴٨٠ ـ ١٣٩۵/۶/٢۴ می باشند.
توضیح اینکه به موجب قانون بازنشستگی پیش از موعد در مشاغل سخت و زیان آور موضوع ماده واحده قانون اصلاح تبصره ٢ الحاقی
ماده ٧۶ قانون تأمین اجتماعی مصوب ١٣٨٠/٧/١۴ و ماده ١۴ آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور مصوب ١٣٨۵/١٢/٢۶ ھیأت وزیران، بیمه
شدگانی که دارای سابقه پرداخت حق بیمه در کارھای سخت و زیان آور به تاریخ قبل از تصویب این قانون باشند می توانند با استفاده
از مزایای این قانون درخواست بازنشستگی نمایند. در این صورت با احراز شرایط مندرج در تبصره ٢ و ھمچنین ۴ %میزان مستمری
برقراری نسبت به سنوات قبل از تصویب این قانون را یکجا به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت نمایند.
مدیر کل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در دو اظھارنظر فوق الذکر که دومی تاکید بر اظھار نظر اولی
می باشد بر خلاف قوانین و مقررات مبادرت به قانونگذاری کرده است با این توضیح که مراجع حل اختلاف قانون کار را در مواردی که
کارفرما از اجرای تکلیف قانونی خود نسبت به سازمان تأمین اجتماعی سرباز زند و کارگر ناگزیر شخصاً نسبت به واریز آن به
تأمین اجتماعی اقدام نماید را با توجه به اطلاق ماده ١۴٨ قانون کار صالح به رسیدگی دانسته و اظھار نموده مراجع حل اختلاف قانون
کار در این خصوص کار فرما را مکلف به استرداد این مبالغ به کارگر نمایند.
این اظھارنظر نوعی قانونگذاری و برخلاف قوانین و مقررات موضوعه دیگر و خارج از صلاحیت مدیرکل مذکور می باشد و صرفاً منافع
سازمان تأمین اجتماعی که وابسته به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است آن ھم بر خلاف قانون، تامین کرده است، به طوری که
این اظھار نظر با ماده ۴ قانون مصوب مجلس، یک آیین نامه مصوب ھیأت وزیران و ٢ رأی وحدت رویه ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری، به
شرح زیر مغایرت دارد:
١ـ به موجب ماده ١۴٨ قانون کار، کارفرمایان مکلفند براساس قانون تأمین اجتماعی نسبت به بیمه نمودن کارگران واحد خود اقدام
نمایند. بدیھی است بیمه شدگانی که درخواست بازنشستگی پیش از موعد می نمایند ماده ١۴٨ قانون کار در مورد آنھا رعایت شده
است و گرنه در صورت عدم پرداخت حق بیمه، اساساً تقاضای بازنشستگی پیش از موعد منتفی است، مضافاً اینکه مبالغ موضوع
قانون بازنشستگی پیش از موعد در مشاغل سخت و زیان آور موضوع ماده واحده قانون اصلاح تبصره ٢ الحاقی ماده ٧۶ قانون
تأمین اجتماعی و ماده ١۴ آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور، معادل ۴ % میزان مستمری برقراری بیمه شده نسبت به سنوات اشتغال
او در مشاغل سخت و زیان آور می باشد و ارتباطی به حق بیمه موضوع ماده ١۴٨ قانون کار ندارد، به عبارت دیگر ماده ١۴٨ قانون کار
مجوزی برای ایجاد صلاحیت برای رسیدگی به این امر نمی باشد یعنی ماده ١۴٨ قانون کار ناظر به تکلیف کارفرما به پرداخت حق بیمه
کارگر به ماخذ ٣٠ %می باشد نه تکلیف کارفرما به پرداخت ۴ %میزان مستمری.
٢ـ به فرض که موضوع اختلاف را با توجه به نظر مدیرکل روابط کار و جبران خدمت، ناشی از ماده ١۴٨ قانون کار بدانیم، ماده ٣۶ قانون
تأمین اجتماعی تصریح دارد امتناع یا تاخیر کارفرما در ارسال لیست و پرداخت حق بیمه رافع مسئولیت سازمان تأمین اجتماعی در انجام
وظایف و تعھدات قانونی مربوطه نمی باشد، لذا قاعده مندرج در نامه معترض عنه صادره توسط مدیرکل که بیان می دارد، در مواردی که
کارفرما از اجرای تکلیف خود سرباز می زند و از پرداخت حق بیمه خودداری می نماید و کارگر ناگزیر، شخصاً نسبت به واریز حق بیمه
اقدام می نماید، اصلاً مفھومی ندارد، به این دلیل که کارگر ناگزیر نیست، بلکه ماده ٣۶ قانون تأمین اجتماعی راھکار مناسب را ارائه
کرده است و امتناع یا تاخیر کارفرما را رافع مسئولیت تأمین اجتماعی نمی داند، بدیھی است در این صورت سازمان تأمیناجتماعی بـا
ابزار قانونی که دارد و از طریق صدور اجـرائیه، امکان مراجعه به کارفرما را دارد، این تکلیف قانونی سازمان تأمین اجتماعی در برابر کارگر
جائی برای ناگزیر بودن کارگر باقی نمی گذارد. چرا به جای آن که سعی بر اجرای ماده ٣۶ قانون تأمین اجتماعی و مکلف نمودن
سازمان تأمین اجتماعی به اجرای وظایف خود در قبال کارگران عزیز نماییم، کارگر را ناگزیز قلمداد نماییم.
٣ـ ماده ٢۶٧ قانون مدنی مقرر داشته: «ایفای دین از جانب غیر مدیون ھم جایز است اگر چه از طرف مدیون اجازه نداشته باشد ولیکن
کسی که دین دیگری را ادا می کند اگر با اذن باشد حق مراجعه به او دارد والا حق رجوع ندارد.» در ما نحن فیه که کارگر بدون اذن
کارفرما این بدھی و دین را پرداخت کرده است، با توجه به صراحت ماده ٢۶٧ قانون مدنی حق مراجعه به مدیون ندارد، در نامه شماره
١١۶۴٨٠ ـ ١٣٩۵/۶/٢۴ مدیرکل مذکور در توجیه نظر خود، چون این پرداخت از سوی کارگر را برای دفع ضرر می داند از ماده ٢۶٧ قانون
مدنی مستثنی نموده است. یکی دیگر از ایرادات به اظھار نظر مذکور اینست که از محدوده حقوق کار فراتر رفته و با وضع قانونی
جدید به ماده ٢۶٧ قانون مدنی نیز تبصره یا استثناء زده است، روشن است که قاعده لاضرر اینجا مصداقی ندارد چرا که به موجب
ماده ٣۶ قانون تأمین اجتماعی، تاخیر یا امتناع کارفرما رافع مسئولیت سازمان تأمین اجتماعی نیست.
۴ـ به موجب قانون بازنشستگی پیش از موعد در مشاغل سخت و زیان آور موضوع ماده واحده قانون اصلاح تبصره ٢ الحاقی ماده ٧۶
قانون تأمین اجتماعی و ماده ١۴ آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور مصوب ١٣٨۵/١٢/٢۶ ھیأت وزیران، ۴ %میزان مستمری برقراری بیمه
شده نسبت به سنوات اشتغال او در مشاغل سخت و زیان آور توسط سازمان تأمین اجتماعی محاسبه و مطالبه می گردد و کارفرما
مکلف به پرداخت آن به طور یکجا به سازمان تأمین اجتماعی می باشد، اولاً: این مقررات اشاره به تکلیف کارفرما نسبت به سازمان
تأمین اجتماعی دارد نه کارگر و ثانیاً: چون محاسبه مبالغ به موجب مواد فوق الذکر با سازمان تأمین اجتماعی می باشد، ممکن است
کارفرمایان به این محاسبه معترض باشند کما اینکه تعداد زیادی از کارفرمایان به محاسبه سازمان تأمین اجتماعی معترض ھستند، لذا
مواد ۴٢ الی ۴۴ قانون تأمین اجتماعی در موارد اعتراض کارفرما به محاسبه سازمان تأمین اجتماعی، ھیأتھای بدوی و تجدید نظر
تشخیص مطالبات سازمان تأمین اجتماعی را با ترکیبی از نمایندگان قوه قضائیه، کارگران، کارفرمایان و وزارت مذکور صالح به رسیدگی
دانسته است و بدیھی است که با اجرای این قاعده در مراجع حل اختلاف قانون کار، حق کارفرمایان مبنی بر اعتراض به نحوه محاسبه
فوق تضییع می گردد و از این حیث نیز نامه معترض عنه برخلاف مقررات مواد ۴٢ الی ۴۴ قانون تأمین اجتماعی نیز ھست.
دیوان عدالت اداری، دادنامه شعبه ٢١ دیوان را که موید مسئولیت سازمان تأمین اجتماعی در مواردی که کارفرما از پرداخت حق بیمه
به سازمان تأمین اجتماعی استنکاف می نماید و بازنشستگی پیش از موعد در مشاغل سخت و زیان آور می باشد، موافق قانون
تشخیص داده شده است. نامه معترض عنه با این رأی وحدت رویه ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری نیز تعارض دارد.
۶ ـ رأی وحدت رویه شماره ه/٧٩ و ٢٩ ـ ١٣٨٠/١١/٧ ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری، بخشنامه شماره ۵٨٩ و ۵٨٩/١ فنی سازمان
تأمین اجتماعی را به دلیل تکلیف سازمان تأمین اجتماعی و اینکه امتناع یا تاخیر کارفرما در ارسال لیست و پرداخت حق بیمه رافع
مسئولیت سازمان مذکور در انجام وظایف و تعھدات قانونی مربوط نمی باشد، مغایر قانون تشخیص داده و ابطال کرده است.
لذا با توجه به توضیحات، ادله و مستندات ارائه شده و مغایرت اظھارنظرھای مدیرکل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه
اجتماعی طی نامه شماره ١٠٣۴٣۶ ـ ١٣٩٣/۶/٢ و ١١۶۴٨٠ ـ ١٣٩۵/۶/٢۴ که مغایرت دارد با ماده ١۴٨ قانون کار، مواد ٣۶ و ۴٢ الی
۴۴ قانون تأمین اجتماعی ماده ٢۶٧ قانون مدنی، قانون بازنشستگی پیش از موعـد در مشاغل سخت و زیان آور مـوضوع ماده واحده
قانون اصلاح تبصره ٢ الحاقی مـاده ٧۶ قانون تأمین اجتماعی مصوب ١٣٨٠/٧/١۴ و ماده ١۴ آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور مصوب
١٣٨۵/١٢/٢۶ ھیأت وزیران و با آرای وحدت رویه ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری به شماره ھای ه/٣٣۴/٨۶ ـ ١٣٨۶/١١/٣٠ و ه/٧٩ و ٢٩
ـ ١٣٨٠/١١/٧ با شرح و توضیحی که ارائه شده از محضر ریاست دیوان عدالت اداری تقاضای ارجاع موضوع به ھیأت عمومی دیوان
عدالت اداری و ابطال نامه ھای شماره ١٠٣۴٣۶ ـ ١٣٩٣/۶/٢ و ١١۶۴٨٠ ـ ١٣٩۵/۶/٢۴ مدیر کل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون،
کار و رفاه اجتماعی را به موجب ماده ١١ قانون دیوان عدالت اداری خواستارم.»
متن نامه ھای مورد اعتراض به قرار زیر است:
 
الف) نامه شماره ١٠٣۴٣۶ ـ ١٣٩٣/۶/٢ مدیرکل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی:
«جناب آقای غنیاز
مدیرکل محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان سمنان
با سلام و احترام
بازگشت به نامه شماره ٢۵/١٢/٧۶٩۵ ـ ١٣٩٣/٣/٢۵ در خصوص استعلام مطروحه به اطلاع می رسانم:
با توجه به قانون بازنشستگی پیش از موعد در مشاغل سخت و زیان آور موضوع ماده واحده قانون اصلاح تبصره (٢ (الحاقی ماده (٧۶(
قانون تأمین اجتماعی مصوب ١٣٨٠/٧/١۴ و ھمچنین ماده (١۴ (آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور مصوب ١٣٨۵/١٢/٢۶ ھیأت وزیران،
بیمه شدگانی که دارای سابقه پرداخت حق بیمه در کارھای سخت و زیان آور به تاریخ قبل از تاریخ تصویب این قانون باشند، می توانند
با استفاده از مزایای این قانون درخواست بازنشستگی نمایند. در این صورت با احراز شرایط توسط بیمه شده کارفرمایان مربوطه
مکلفند حق بیمه مربوطه و میزان مستمری برقراری را با احراز شرایط مندرج در تبصره٢ ھمچنین چھار درصد (۴ (%میزان مستمری
برقراری نسبت به سنوات قبل از تصویب این قانون را یکجا به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت نمایند، لذا در مواردی که کارفرما از
اجرای تکلیف خود سرباز زند و از پرداخت حق بیمه مربوط خودداری نماید و کارگر، خود، شخصاً نسبت به واریز مبالغ مربوط به سازمان
تأمین اجتماعی اقدام نماید کارفرما مکلف به استرداد این مبلغ به کارگر می باشد. شایان ذکر است رسیدگی به این موضوع با توجه به
اطلاق ماده (١۴٨ (قانون کار در صلاحیت مراجع حل اختلاف کار می باشد.»
 
ب) نامه شماره ١١۶۴٨٠ ـ ١٣٩۵/۶/٢۴ مدیرکل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی:
«مدیران کل محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی استانھا
با سلام و احترام
ھمان گونه که مستحضرید با توجه به قانون بازنشستگی پیش از موعد در مشاغل سخت و زیان آور موضوع ماده واحده قانون اصلاح
تبصره (٢ (الحاقی ماده (٧۶ (قانون تأمین اجتماعی مصوب ١٣٨٠/٧/١۴ و ھمچنین ماده (١۴ (آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور مصوب
١٣٨۵/١٢/٢۶ ھیأت وزیران، بیمه شدگانی که دارای سابقه پرداخت حق بیمه در کارھای سخت و زیان آور به تاریخ قبل از تاریخ تصویب
این قانون باشند، می توانند با استفاده از مزایای این قانون درخواست بازنشستگی نمایند. در این صورت با احراز شرایط توسط بیمه
شده، کارفرمایان مربوطه مکلفند حق بیمه مربوطه و میزان مستمری برقراری را با احراز شرایط مندرج در تبصره (٢ (و ھمچنین چھار
درصد میزان مستمری برقراری نسبت به سنوات قبل از تصویب این قانون را یکجا به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت نمایند.
در پاره ای موارد مشاھده می شود کارفرما از اجرای تکلیف خود سرباز می زند و از پرداخت حق بیمه کارگر خودداری می نماید و کارگر
ناگزیر، شخصاً نسبت به واریز مبالغ مربوط به سازمان تأمین اجتماعی اقدام می نماید. در خصوص امکان مراجعه کارگر به کارفرما برای
استرداد مبالغ پرداختی و نیز مرجع صالح برای رسیدگی ابھاماتی مطرح بود که این اداره کل برای رفع ابھامات مذکور و ایجاد وحدت
رویه طی چندین نامه از جمله شماره ١٠٣۴٣۶ ـ ١٣٩٣/۶/٢ اعلام نمود که در این موارد کارگر حق استرداد مبالغ پرداختی را از کارفرما
دارد و مرجع رسیدگی به این اختلاف نیز، مراجع حل اختلاف کار ھستند.
در حال حاضر بعضاً دیده می شود برخی کارفرمایان در صدد آنند تا با توسل به دلایل مختلف علاوه بر عدم انجام تکلیف خود مبنی بر
پرداخت به موقع حق بیمه کارگر به سازمان تأمین اجتماعی از استرداد مبلغ به کارگر نیز خودداری نمایند. از جمله مھمترین دلایل آنان
نیز استناد به ماده (٢۶٧ (قانون مدنی است که مقرر می دارد «ایفای دین از جانب غیر مدیون ھم جایز است اگر چه از طرف مدیون
اجازه نداشته باشد ولیکن کسی که دین دیگری را ادا می کند اگر با اذن باشد حق مراجعه به او دارد والا حق رجوع ندارد.» لذا برای
برطرف شدن ھرگونه تردید و ابھام در خصوص موضوع ضمن ارسال نمونه ای از این قبیل استدلالات (نامه شماره ٩۵۵٧/٢٣٠/١٢٠ ـ
١٣٩۵/۴/٢٠ شرکت سابیر که به شماره ۶٧٢۶٣ ثبت شده است) موارد ذیل را به آگاھی می رسانم:
صرفنظر از آن که تعبیر تعھد قانونی کارفرما مبنی بر بیمه نمودن کارگران خود مطابق مقررات مربوط، نزد سازمان تأمین اجتماعی یا
سایر صندوقھای بیمه ای ذیربط، به دین کارفرما به سازمان تأمین اجتماعی و استناد به ماده (٢۶٧ (قانون مدنی چندان صحیح به نظر
نمی رسد و محل تردیدھایی است با این وجود حتی در صورت پذیرش موضوع، به استناد قاعده لاضرر که از مھمترین قواعد فقھی ـ
حقوقی کشور ما محسوب می شود کارگر حق استرداد مبالغی را خواھد داشت که برای استفاده از مزایای قانون بازنشستگی پیش
از موعد به سازمان تأمین اجتماعی پرداخته است و قسمت اخیر ماده(٢۶٧ (قانون مدنی که رجوع به این را مشروط به اذن او می داند،
در غیر مواردی است که پرداخت دین دیگری به منظور دفع ضرر از پرداخت کننده است. در توضیح مطلب فوق توجه به این نکات ضروری
است:
١ـ قانون بازنشستگی پیش از موعد به منظور حمایت از کارگرانی وضع شده است که در مشاغل و یا محیطھای غیر استاندارد
مشغول فعالیت ھستند و به این دلیل دچار مشکلات احتمالی متعددی از جمله بیماریھای خاص می شوند.
٢ـ استاندارد نمودن مشاغل و یا محیط کار (کارگاه) جزو وظایف اصلی کارفرما است و لذا پرداخت ھزینه ھای مربوط به آن و نیز
ھزینه ھای حاصل از عدم انجام اقدامات لازم برای استانداردسازی محیط کار بر عھده خود اوست.
٣ـ تحمیل ھزینه بازنشستگی پیش از موعد کارگرانی که در نتیجه غیر استاندارد بودن مشاغل یا محیط کار باید زودتر از موعد قانونی
بازنشسته شوند به خود کارگر و یا صندوق تأمین اجتماعی و عدم دریافت این ھزینهھا از کارفرما، چیزی جز تحمیل ناروای ھزینه ھای
کارفرمایان به کارگر و یا بیت المال و جامعه نیست.
۴ـ جمع مقدمات فوق منجر به تصویب ماده واحده قانون اصلاح تبصره (٢ (الحاقی ماده (٧۶ (قانون تأمین اجتماعی مصوب ١٣٨٠/٧/١۴ و
ھمچنین ماده (١۴ (آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور مصوب ١٣٨۵/١٢/٢۶ ھیأت وزیران گردید تا کارگران در معرض آسیبھای ناشی از
غیر استاندارد بودن مشاغل یا محیط کار با بازنشستگی زودتر از موعد از آسیبھای احتمالی بیشتر در امان بمانند.
۵ ـ تاخیر کارفرمایان در پرداخت چھار درصد میزان مستمری برقراری نسبت به سنوات قبل موجبات تاخیر فرآیند بازنشستگی کارگران در
معرض آسیب را فراھم می آورد.
۶ ـ به تعویق افتادن بازنشستگی کارگران در معرض آسیب موجب ورود ضرر به کارگران می شود.
٧ـ کارگر برای دفع ضرر از خود می تواند با پرداخت چھار درصد مورد اشاره مقدمات بازنشستگی پیش از موعد خود را فراھم کند.
٨ ـ مبالغی که کارگر برای دفع ضرر از خود به منظور استفاده از مزایای قانون بازنشستگی پیش از موعد به سازمان تأمین اجتماعی
می پردازد به استناد قاعده لاضرر قابل استرداد از کارگر است. شایان ذکر است به استناد اصل (۴٠ (قانون اساسی ھیچ کس
نمی تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دھد. در نتیجه کارفرما نیز نمی تواند به بھانه اعمال
حق خویش در نحوه پرداخت چھار درصد حق بیمه مذکور موجبات ضرر کارگر و به طور غیر مستقیم جامعه را فراھم آورد و در این صورت
باید خسارات وارده را فراھم آورد که کمترین حد جبران خسارت استرداد مبالغ پرداختی به کارگر است.
٩ـ مجدداً تاکید می شود قسمت اخیر ماده (٢۶٧ (قانون مدنی که رجوع به داین را مشروط به اذن او می داند، در غیر موردی است که
این پرداخت برای رفع ضرر از پرداخت کننده است و از جمله مھمترین استثنائات وارده بر ماده (٢۶٧ (مزبور جایی است که پرداخت دین
برای دفع ضرر از پرداخت کننده صورت می گیرد.
در پایان ضمن تاکید موکد بر الزام کارفرما به استرداد مبالغ پرداختی از سوی کارگر به سـازمان تأمین اجتماعی و صلاحیت مراجع حل
اختلاف کار برای رسیدگی به موضوع خواھشمندم دستور فرمایید موضوع را به نحو مقتضی به اطلاع کارشناسان ذی ربط برسانند.»
 
مدیرکل حقوقی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به موجب لایحه شماره ٢٢٢٠۵۴ ـ ١٣٩۵/١١/١٩ ،تصویر لایحه جوابیه شماره
٢١۶٨٩٠ ـ ١٣٩۵/١١/١٢ اداره کل روابط و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را ارسال کرده است که متن آن به قرار زیر
است:
«جناب آقای ولی پور
مدیرکل محترم دفتر حقوقی
با سلام و احترام
با توجه به ابلاغیه مورخ ١٣٩۵/١٠/١١ شعبه ١٩ دیوان عدالت اداری در خصوص پرونده شماره ٩۵٠٩٩٨٠٩٠١٩٠٢٠١٠ مربوط به شکایت
شرکت تولیدی تھران پتو به طرفیت این اداره کل به خواسته ابطال نامه ھای شماره ١٠٣۴٣۶ ـ ١٣٩٣/۶/٢ و شماره ١١۶۴٨٠ ـ
١٣٩۵/۶/٢۴ لایحه، دفاعیه این اداره کل به شرح ذیل ارسال می گردد. خواھشمندم دستور فرمایید موارد ذیل عیناً به مرجع مذکور
منعکس گردد:
خواھان به خواسته ابطال نامه ھای شماره ١٠٣۴٣۶ ـ ١٣٩٣/۶/٢ و شماره ١١۶۴٨٠ ـ ١٣٩۵/۶/٢۴ به دلیل مغایرت با ماده (١۴٨ (قانون
کار، مواد (٣۶ ،۴٣ و ۴۴ (قانون اجتماعی و ماده (٢۶٨ (قانون مدنی و قانون بازنشستگی پیش از موعد در مشاغل سخت و زیان آور و
برخی آرای وحدت رویه اقامه دعوی کرده است که پاسخ به شرح ذیل است: قبل از ورود به پاسخ اصلی موارد ذیل را یادآور می گردم:
اول ـ نامه شماره ١٠٣۴٣۶ ـ ١٣٩٣/۶/٢ در پاسخ به استعلام اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان سمنان به شماره
٢۵/١٢/٧۶٩۵ ـ ١٣٩٣/٣/٢۵ و نامه شماره ١١۶۴٨٠ ـ ١٣٩۵/۶/٢۴ نیز با توجه به نامه برخی کارفرمایان معترض از جمله نامه شماره
٩۵۵٧/٢٣٠/١٢٠ ـ ١٣٩۵/۴/٢٠ شرکت سابیر و به منظور رفع ابھامات موجود تھیه و صادر شده است.
دوم ـ قانون اصلاح تبصره (٢ (الحاقی ماده (٧۶ (قانون اصلاح مواد (٧٢ (و (٧٧ (و تبصره ماده (٧۶ (قانون تأمین اجتماعی مصوب ١٣۵۴ و
الحاق دو تبصره به ماده (٧۶ (مصوب ١٣٧١ با ھدف وادار نمودن کارفرمایان به ایمن سازی کارگاه خود مطابق حد مجاز و استانداردھای
مشخص شده در قانون کار و آیین نامه ھای مربوطه و سایر قوانین موضوعه، چھار درصد به نرخ حق بیمه کارگران شاغل در این
کارگاھھا (کارگران شاغل در مشاغل سخت و زیان آور) مقرر در قانون تأمین اجتماعی افزوده تا کارگران شاغل در این کارگاھھا و
مشاغل که به دلیل سھل انگاری و بی مبالاتی کارفرما در استانداردسازی محیط کارگاه، دچار فرسایش جسمی و روحی شده اند
بتوانند زودتر از موعد بازنشسته شوند، لیکن متاسفانه در پاره ای موارد برخی از کارفرمایان از پرداخت ۴ درصد فوق الاشاره سرباز
می زنند و کارگر مجبور می شود برای استفاده از مزایای مندرج در این قانون و بازنشستگی پیش از موعد، خود شخصاً ۴ درصد حق
بیمه مازاد را به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت نماید. اینک این پرسش مطرح می شود که:
اولاً: آیا کارگر حق استرداد مبلغ پرداختی به سازمان تأمین اجتماعی را از کارفرما دارد؟
ثانیاً: مرجع رسیدگی به این اختلاف کجاست؟
این اداره کل با توجه به دلایل مشروحه ذیل ضمن ارائه پاسخ مثبت به سوال اول، مرجع رسیدگی به این اختلاف را مراجع حل اختلاف
کار دانسته است.
الف ـ در خصوص صلاحیت مراجع حل اختلاف در رسیدگی:
١ـ به موجب ماده (١۵٧ (قانون کار«ھرگونه اختلاف فردی بین کارفرما وکارگر یا کارآموز که ناشی از اجرای این قانون و سایر مقررات کار
باشد از طریق ھیأتھای تشخیص و حل اختلاف حل و فصل خواھد شد.»
٢ـ به موجب ماده (١۴٨ (قانون کار «کارفرمایان کارگاھھای مشمول این قانون مکلفند براساس قانون تأمین اجتماعی نسبت به بیمه
نمودن کارگران واحد خود اقدام نمایند.»
٣ـ به موجب تبصره (١ (ماده (٢٨ (قانون تأمین اجتماعی «حق بیمه سھم کارفرما ٢٠ درصد مزد یا حقوق بیمه شده خواھد بود و با
احتساب سھم بیمه شده و کمک دولت حق بیمه به ٣٠ درصد مزد یا حقوق افزایش می یابد.»
۴ـ به موجب بند (۴ (قسمت (ب) قانون اصلاح تبصره (٢ (الحاقی ماده (٧۶ (قانون اصلاح مواد (٧٢ (و (٧٧ (و تبصره ماده (٧۶ (قانون
تأمین اجتماعی مصوب ١٣۵۴ و الحاق دو تبصره به ماده (٧۶ (مصوب ١٣٧١» از تاریخ تصویب این قانون، جھت مشمولان این تبصره
(شاغلین کارھای سخت و زیان آور مشمول این قانون)، ۴ درصد به نرخ حق بیمه مقرر در قانون تأمین اجتماعی افزوده خواھد شد که
آن ھم در صورت تقاضای مشمولان قانون، به طور یک جا یا به طور اقساطی توسط کارفرمایان پرداخت خواھد شد.»
۵ ـ با توجه به موارد فوق، حق بیمه سھم کارفرما در مورد شاغلین مشاغل سخت و زیان آور موضوع قانون فوق الاشاره که در واقع
جزیی از قانون تأمین اجتماعی محسوب می شود ٢۴ درصد مزد یا حقوق بیمه شده است که ٢٠ درصد آن باید به مرور زمان و ۴ درصد
مابقی در ھنگام بازنشستگی به سازمان تأمین اجتماعی واریز شود.
۶ ـ با توجه به اینکه رسیدگی به اختلافات بین کارگر و کارفرما در خصوص عدم پرداخت حق بیمه بر عھده مراجع حل اختلاف است
رسیدگی به اختلافات در خصوص عدم پرداخت ۴ درصد افزایش حق بیمه شاغلین مشاغل سخت و زیان آور نیز بر عھده این مراجع
است، امری که مقدمات فوق ناگزیر ما را به آن سوق می دھد.
شایان ذکر است ھمان گونه که در صورت سرباز زدن کارفرما از پرداخت حق بیمه کارگران موضوع قانون اصلاح تبصره (٢ (الحاقی ماده
(٧۶ (کارگران حق طرح دعوا در مراجع حل اختلاف با خواسته اجرای ماده (١۴٨ (قانون کار و قانون فوق الاشاره را دارند، در صورتی که
کارگر به دلیل عدم پرداخت حق بیمه توسط کارفرما و به منظور جلوگیری از ورود ضرر به خود، شخصاً نسبت به پرداخت حق بیمه به
سازمان تأمین اجتماعی اقدام کرده باشد، این امر (پرداخت حق بیمه توسط کارگر) تغییری در ماھیت اختلاف و در نتیجه مرجع
رسیدگی به اختلاف نخواھد داد و ھمچنان کارگر به استناد ماده (١۴٨ (قانون کار حق مطالبه مبالغ پرداختی را خواھد داشت.
٧ـ شایان ذکر است سوق دادن کارگران بازنشسته به طرح دعوا و مطالبه حق مشروع خود در دادگاھھای عمومی نتیجه ای در بر ندارد
جز اتلاف وقت و نیروی کارگر، دادگاھھا (که عھده دار وظایف متعدد و پیچیده ھستند) و مردمی که چشم انتظار رسیدگی به
پرونده ھای خود در دادگاھھای عمومی ھستند. امری که در نھایت جز متضرر شدن کل جامعه و عدم تحقق ھدف اصلی مقنن از
تدوین قانون اصلاح تبصره (٢ (الحاقی ماده (٧۶) (ایمن سازی عوامل شرایط محیط کار مطابق حد مجاز و استانداردھای مشخص شده
در قانون و در نھایت حذف مشاغل سخت و زیان آور) نتیجه دیگری در بر ندارد، زیرا کارفرمایان را به صورت غیر مستقیم به عدم
ایمن سازی کارگاه و نیز عدم پرداخت حق بیمه کارگر سوق می دھد، چه بسا طولانی بودن روند رسیدگی به پرونده ھا در دادگاھھای
عمومی کارگر را از مطالبه حق خود بازدارد و یا گذشت زمان و کاھش احتمالی ارزش پول تخفیفات قابل توجھی را برای وی به بار آورد.
ب ـ در خصوص حق استرداد چھار درصد از کارفرمای متخلف:
منطوق قانون اصلاح تبصره (٢ (الحاقی ماده (٧۶ (قانون اصلاح مواد (٧٢ (و (٧٧ (و تبصره ماده (٧۶ (قانون تأمین اجتماعی مصوب ١٣۵۴
و الحاق دو تبصره به ماده (٧۶ (مصوب١٣٧١ به صراحت کارفرمایان را مکلف به پرداخت۴ درصد حق بیمه کارگر به سازمان
تأمین اجتماعی می نماید و با وجود این نص صریح تردیدی در تکلیف کارفرما به پرداخت این مبلغ به سازمان تأمین اجتماعی و به کارگر
در مواردی که کارگر خود این مبلغ را پرداخت کرده است ندارد. شاکی به دنبال بھانه ای برای سرباز زدن از انجام وظیفه قانونی خود
ایراداتی را به شرح ذیل مطرح می نماید:
ایراد اول: کارگر بدون اذن کارفرما این مبلغ را به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت کرده است لذا با استناد به ماده (٢۶٧ (قانون مدنی
حق مراجعه به کارفرما را ندارد. در پاسخ به این ادعا موارد ذیل قابل طرح است:
اول آن که تعبیر تعھد قانونی کارفرما مبنی بر بیمه نمودن کارگران خود مطابق مقررات مربوط، نزد سازمان تأمین اجتماعی یا سایر
صندوقھای بیمه ای ذیربط، به دین کارفرما به سازمان تأمین اجتماعی و استناد به ماده (٢۶٧ (قانون مدنی صحیح به نظر نمی رسد و
محل تردیدھایی است (پرداخت ۴ درصد حق بیمه کارگر به سازمان تأمین اجتماعی تعھدی است که کارفرما به موجب قانون در مقابل
شخص کارگر بر عھده دارد و تعبیر آن به دین کارفرما به سازمان تأمین اجتماعی صحیح به نظر نمی رسد)، با این وجود حتی در صورت
پذیرش موضوع، به استناد قاعده لاضرر که از مھمترین قاعد فقھی ـ حقوقی کشور ما محسوب می شود کارگر حق استرداد مبالغی را
خواھد داشت که برای استفاده از مزایای قانون بازنشستگی پیش از موعد به سازمان تأمین اجتماعی پرداخته است و قسمت اخیر
ماده (٢۶٧ (قانون مدنی که رجوع به داین را مشروط به اذن او می داند، در غیر مواردی است که پرداخت دین دیگری به منظور دفع ضرر
از پرداخت کننده است. در توضیح مطلب فوق توجه به این نکات ضروری است:
١ـ قانون بازنشستگی پیش از موعد به منظور حمایت از کارگرانی وضع شده است که در مشاغل و یا محیطھای غیراستاندارد مشغول
فعالیت ھستند و به این دلیل دچار مشکلات احتمالی متعددی از جمله بیماریھای خاص می شوند.
٢ـ استاندارد نمودن مشاغل و یا محیط کار (کارگاه) جزو وظایف اصلی کارفرما است و لذا پرداخت ھزینه ھای مربوط به آن و نیز
ھزینه ھای حاصل از عدم انجام اقدامات لازم برای استانداردسازی محیط کار بر عھده خود اوست.
٣ـ تحمیل ھزینه بازنشستگی پیش از موعد کارگرانی که در نتیجه غیر استاندارد بودن مشاغل یا محیط کار باید زودتر از موعد قانونی
بازنشسته شوند به خود کـارگر و یا صـندوق تأمین اجتـماعی و عدم دریافت صـرفنظر از اینکه سـازمان تأمین اجتـماعی به وظایف خود
عمل کند یا خیر، کارفرما باید حق بیمه کارگر را به سازمان تأمین اجتماعی واریز نماید. شایان ذکر است سازمان تأمین اجتماعی یک
نھاد عمومی متعلق به ھمه بیمه شـدگان می باشد. امتناع کارفـرما از پرداخت حق بیـمه و متوقع بودن از سـازمان تأمیـن اجتماعی در
ارائه خدمات بدون ملزم نمودن کارفرما به انجام تعھدات خود، تضییع حقوق بیمـه شدگان این صندوق و به نـوعی دسـت بردن در اموال
بیت المال محسوب می شود.
ثانیاً: عدم رعایت تکلیف قانونی کارفرما در پرداخت حق بیمه کارگر و یا حتی سازمان تأمین اجتماعی در اجرای ماده (٣۶ (قانون
تأمین اجتماعی نباید موجبات ورود ضرر به کارگرانی را فراھم آورد که این قوانین در صدد حمایت از آنان ھستند، مسلماً ھر تفسیری
که نتیجه آن قراردادن تکلیف کارفرما بر عھده کارگر باشد ھر چند در ظاھر منطقی و صحیح به نظر برسد، نادرست و غیر قابل اجرا
است. در ھر حال عدم پرداخت ۴ درصد به سازمان تأمین اجتماعی در موعد مقرر بنا به دلایل فوق موجبات ورود ضرر به کارگر را فراھم
می نماید.
ایراد سوم: شاکی در دادخواست خود مدعی شده است که نامه ھای معترض عنه، موجبات تضییع حق کارفرمایان در اعتراض به نحوه
محاسبه حق بیمه توسط سازمان تأمین اجتماعی موضوع مواد (۴٢ (و (۴٣ (قانون تأمین اجتماعی را فراھم آورده است.
در پاسخ باید گفت علت اصلی این امر ـ یعنی تضییع احتمالی حق کارفرما در اعتراض به نحوه محاسبه حق بیمه توسط سازمان
تأمین اجتماعی ـ نامه ھای این اداره کل نیست بلکه اقدام خود کارفرماست، اوست که با عدم پرداخت حق بیمه کارگر، حق اعتراض را
از خود سلب کرده است. کوتاھی وی در انجام وظیفه، کارگر را وادار می نماید تا در جھت رفع اضطرار، حق بیمه را به سازمان
تأمین اجتماعی بپردازد و در واقع کارفرما با این عمل خود (کوتاھی و فرار از انجام تکلیف)، حق اعتراض خود را نسبت به مبلغ تعیین
شده توسط سازمان تأمین اجتماعی از بین می برد (قاعده اقدام).
ایراد چھارم ـ شاکی با استناد به برخی از آرای ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری مبنی بر اینکه عدم پرداخت حق بیمه کارگر توسط
کارفرما رافع مسئولیتھای سازمان تأمین اجتماعی نیست حق کارگر در رجوع به کارفرما و مطالبه ۴ درصد حق بیمه را منکر شده است.
پاسخ این ایراد ھمان است که در قسمتھای قبل مطرح شد و اجمالاً آن که در ھر صورت کارفرما باید به تعھد قانونی خود در قبال کارگر
در پرداخت حق بیمه او مطابق مقررات تأمین اجتماعی و از جمله قانون اصلاح تبصره (٢ (الحاقی ماده (٧۶ (که در واقع قسمتی از
قانون تأمین اجتماعی است عمل نماید.
متذکر می گردم متاسفانه نا امن بودن برخی کارگاھھا و فرار برخی کارفرمایان از انجام وظایف قانونی خود در استاندارد نمودن محیط
کارگاه باعث شده تا بسیاری از مشاغل در زمره مشاغل سخت و زیان آور قرار گیرند، یعنی مشاغلی که موجب فرسایش جسمی و
روحی کارگر می شود و نتیجه آن بروز انواع بیماریھای شغلی و عوارض ناشی از آن است. (تعریف مندرج در بخش الف قانون اصلاح
تبصره (٢ (الحاقی ماده (٧۶ (قانون اصلاح مواد (٧٢ (و (٧٧ (و تبصره ماده (٧۶ (قانون تامین اجتماعی مصوب ١٣۵۴ و الحاق دو تبصره
به ماده (٧۶ (مصوب ١٣٧١ موید این امر است.) این بیماریھا به صورت مستقیم به کارگر و به طور غیر مستقیم به کل جامعه آسیب
وارد می نماید، کارگران شاغل در چنین مشاغلی به بیماریھای ناشی از شغل و بعضاً مرگھای زودرس دچار می شوند، خانواده چنین
کارگرانی دچار آسیبھای روحی و ضربه ھای مالی می شوند، ھزینه ھای درمان این کارگران و بازنشستگی پیش از موعد آنان به
سازمان تأمین اجتماعی و با واسطه به تمامی بیمه شدگان این صندوق آسیب وارد می نماید و این چرخه معیوب ادامه یافته کل جامعه
را متضرر می کند. متاسفانه چنین کارفرمایان متخلفی به جای ابراز شرمساری از بی مبالاتی خود که چنین ھزینه ھای سنگینی را به
جامعه وارد می نماید با گردنی افراشته ادعای حق می نمایند و معتقدند الزام نمودن آنھا به انجام تکلیف قانونی و پرداخت حق و
حقوق کارگر عـملی ظالمانه است. بدیھـی است استنـباط و فھم و اجرای قوانیـن و مقررات بایـد به گونه ای باشد که مانع چنین
قانون گریزی آشکاری گردد. در پایان ضمن درخواست رد شکایت خواھان خواھشمندم نماینده این اداره کل برای ادای توضیحات در
محضر قضات دیوان عدالت اداری حاضر شود.»
ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ ١٣٩۶/٨/٣٠ با حضور رئیس و معاونین دیوان عدالت اداری و رؤسا و مستشاران و دادرسان
شعب دیوان تشکیل شد و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است.
 
رأی ھیأت عمومی
 
نظر به اینکه در شرح وظایف اداره کل روابط کار و جبران خدمت مشتمل بر ٢٩ بند که حسب اعلام مدیرکل روابط کار و جبران خدمت به
تایید معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمھور نیز رسیده است، اختیاری در خصوص صدور بخشنامه ھای مورد شکایت
ملاحظه نمی شود. بنابراین بخشنامه ھای یاد شده به لحاظ خروج از حدود اختیارات مرجع تصویب با استناد به بند ١ ماده ١٢ و ماده ٨٨
قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال ١٣٩٢ ابطال می شود.
 
رئیس ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری ـ محمدکاظم بھرامی
 
 
 
 
کانال آپارات
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مشاور فروش و بازاریابی و وکیل اداره کار